خلاصه ماشینی:
"دلایل ناکامی انقلاب مشروطیت متعدد است اما یکی از آنها که اتفاقا از جمله مهمترین آنهاست،عدول بورژوازی مشروطهخواه ایران از حقوق و توقعات دهقانان ایران در طول مبارزات مشروطه خواهانه و دوران مجلس اول است.
به تعبیر دیگر دامنهء جنبشهای دهقانی محدود به مطالبات دهقانان بیزمین نبود،بلکه گروههای کثیری از خرده مالکان و زمینداران کوچک و متوسط نیز همپای دهقانان بیزمین در این جنبش اجتماعی شرکت داشتند و هریک متناسب با وضع خود،مطالباتی را جستجو میکردند که تحقق آن بهطور بالقوه در ظرفیت انقلاب مشروطیت وجود داشت.
دوران قاجاریه و به ویژه سالهای پیش از انقلاب مشروطیت از یک سو عصر توسعه و تثبیت مالکیتهای بزرگ ارضی بود و از سوی دیگر دورهء سلب مالکیت از دهقانان کم زمین و خرده مالکان و زمینداران متوسط و حتی بعضی از عشایر چادرنشین بود.
البته پس از استبداد صغیر،بعضی از خوانین بدنام اعدام شدند و فراغتهائی برای گروههائی از دهقانان پیش آمد اما به دلیل ابقای نظام زمینداری و تشدید آن از سوی وابستگان به محافل دولتی و همچنین حمایت دولتهای بیگانه از منافع وابستگان خود توفیقات اولیه جنبشهای دهقانی و حتی مصوبات مجلس اول در خصوص لغو تیولداری رنگ باخت و ترتیبات آزاردهنده قدیمی همچنان باقی ماند.
اما برخلاف آنان روشنفکران ترقیخواه بورژوازی،تابع هیچیک از این ملاحظات نبودند،آنان میخواستند که صنعت ایجاد شود،تجارت تجدید سازمان یابد،روابط مالکانه تغییر کند،زمین میان دهقانان تقسیم گردد و استقلال ملی تأمین شود و درست به همین دلایل بود که از همکاری با نمایندگان نظم قدیم و مشارکت آنان در قدرت سیاسی کراهت داشتند."