خلاصه ماشینی:
"-تابوی بیان شوق زنانه:در اکثر جوامع،مردان کم و بیش به راحتی میتوانند از تمایلات جنسی خود بنویسند و حرف بزنند، اما این کار برای زنان همتایشان منع میشود.
تنها زمانی که رمان به عنوان ابزار مناسب برای بیان تجارب زنان به رسمیت شناخته شد،موفقیت در نوشتن در مقام یک زن ممکن گردید،اما در عین حال اگر زنی میخواست زمانی بنویسد که برد و قدرت داشته باشد ناچار به مرد بودن تظاهر میکند2 -مری آن ایونز به جورج الیوت و امیلی برونته به الیس بل- (سلدون،5731 ص 791-102)منتقدان فمینیست کوشیدند تا ثابت کنند موقعیت زنان رماننویس در تاریخ ادبیات انگلیسی چه دشواریهایی داشته است و آنان حتا نمیتوانستند شکل سادهای از خواهشهای زنانه و لذتهای جنسیشان را بیان کنند و لاجرم میبایست همان دیدگاه مردسالارانه را برگزینند که اروتیسم را چیزی یکسر مردانه میشناخت.
از فاکتورهایی که زبان زنانه از آن سود میجوید:1-مرکز زدایی 2-عدم قطعیت 3-پرداختن به موضوعات غیرمحوری4-سیالیت 5- معناگریزی 6-استفاده از ضمایر مبهم و خنثا که جنسیت فاعل گفتار را در نحو کلام معلوم نکند7-ابداع ضمایر مشخص جنسی مثل J/e م/ن 8-تعویق معنایی،احالهء پیوستهء معنا از دالی به دال دیگر 9-طرح تجربیات خاص زنانه در انواع ادبی 01-تکیه بر نقاط خودگریز متن مثل مطایبه شعر محض و سکس 11- استفاده از صداهای مکرر برای القای حس جنسی زنانه در متن، استفاده از ایماها و اصوات مبهم(آغون بغون)21-تعدد معانی 31-فقدان وحدت در متن 41-کثرت و پرشیدگی است."