چکیده:
حروف الفبا در هر متن نوشتاری دارای اشکال بصری متفاوتی هستند،ازاینرو شیوههای متفاوت نگاشتن هر حرف این امکان را فراهم میآورد که حروف در حکم نشانههای نوشتاری دالهای بسیار زیادی بیابند.حروف نشانههایی هستند که هم به نظامهای نشانهای زبانشناسی و هم به نظام نشانههای تصویری مرتبطاند.این ویژگی دو وجهی،نشانههای نوشتاری را واجد این قابلیت ساخته است که در این مقابهل با استفاده از روش میانرشتهای که ترکیبی از طراحی گرافیک و نشانهشناسی است به تحلیل آثار تایپوگرافی فارسی پرداخته شود.نشانه- شناسی در این مقاله حکم روش را دارد که توسط آن نحوهی عملکرد معنا در تایپوگرافی بررسی میشود.در این مقاله پس از ذکر توضیحاتی در مورد دیدگاههای زبانشناسی در مورد رابطهی گفتار و نوشتار،به ارائهی تعاریفی از تایپوگرافی و کارکردهای معنایی آن پرداخته شده است،سپس ارتباط دو حوزهی نشانهشناسی و تایپوگرافی در آنها نقش اصلی را در انتقال معنا برعهده دارد مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و قلمروهای دلالتی تایپوگرافی در سطوح زبانی،پیرازبانی و غیرزبانی بیان شده است. در انتها به تبیین این مطلب پرداخته میشود که تایپوگرافی تنها بازتاب زبان گفتاری در قالب رسانهای دیگر نیست و قلمروهای دلالتی افزودهای در سطوح پیرازبانی و غیرزبانی دارد که ناشی از کیفیات دیداری نوشتار است.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله پس از ذکر توضیحاتی در مورد دیدگاههای زبانشناسی در مورد رابطهی گفتار و نوشتار،به ارائهی تعاریفی از تایپوگرافی و کارکردهای معنایی آن پرداخته شده است،سپس ارتباط دو حوزهی نشانهشناسی و تایپوگرافی در آنها نقش اصلی را در انتقال معنا برعهده دارد مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و قلمروهای دلالتی تایپوگرافی در سطوح زبانی،پیرازبانی و غیرزبانی بیان شده است.
در انتها به تبیین این مطلب پرداخته میشود که تایپوگرافی تنها بازتاب زبان گفتاری در قالب رسانهای دیگر نیست و قلمروهای دلالتی افزودهای در سطوح پیرازبانی و غیرزبانی دارد که ناشی از کیفیات دیداری نوشتار است.
اما برای ورود به بحث نشانهشناسی نوشتار باید بپذیریم که این نظام دارای قلمروهای دلالتی مستقل است که به دلالتهای زبانی افزوده میشود،نظام زبان و نظام نوشتار دو نظام نشانهای متمایز از یکدیگر نیستند زیرا در این صورت هریک قلمروهای دلالتی خاص خود را داشتند،سوسور تمایز نوشتار و زبان را در تفاوت در شیوههای دلالت بصری به تصوراتآوایی- ای میداند که باید توسط گویشوران با سواد خواندن و نوشتن فرا گرفته شوند.
این دلالت حتی پیش از خوانده شدن نیز قابل دریافت است زیرا حرکت ریتمیک حروف بهطور ضمنی به مخاطب خود اعلام میکند که با رخدادی روبهروست که ریتم و هارمونی دو اصل مهم و تعیینکننده در آن میباشد درنتیجه در این سطح فرآیند انتقال معنا از طریق نمود بصری نوشتار انجام میشود.