چکیده:
از دیرباز مسئله لفظ و معنی یا صورت و محتوا و ارتباط آنها با یک دیگر و اینکه کدام یک در خلق اثر ادبی نقش مهمتری داشته در میان منتقدین،مورد بحث و انتقاد قرار گرفته است.در اغلب نظریههای ادبی مطرح شده-داخلی یا خارجی- در هر دوره،به یکی از آنها اولیت داده شده است.در این بین کسانی نیز هستند که به مطالعهء هم زمان لفظ و معنی به عنوان شیوهء تحقیق و بررسی آثار ادبی پرداختهاند.به عنوان یکی از بهترین نمونهها میتوان به لوسین گلدمن و روش ساختارگرایی تکوینی او اشاره کرد. در این تحقیق سعی شده است که با بهرهمندی از مدل ساختارگرایی تکوینی گلدمن و مطالعهء دیالکتیکی او،به بررسی رابطهء عناصر بدیعی(به عنوان یکی از اجزای لفظی کلام)با جهان بینی شاعران سبک خراسانی پرداخته،تا از این طریق نشان دهیم که چگونه ذهنیت اشرافی و درباری اکثریت شاعران سبک خراسانی سبب افزایش بسامد کاربرد صنایع لفظی در شعر این دوره شده است.
خلاصه ماشینی:
"از جهاننگری تا کاربرد صنایع بدیعی در شعر سبک خراسانی (با روی کردی به نظریهء ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن) دکتر ناصر علیزاده* کمال راموز** چکیده از دیرباز مسئله لفظ و معنی یا صورت و محتوا و ارتباط آنها با یک دیگر و اینکه کدام یک در خلق اثر ادبی نقش مهمتری داشته در میان منتقدین،مورد بحث و انتقاد قرار گرفته است.
در این تحقیق سعی شده است که با بهرهمندی از مدل ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن به بررسی رابطهء صنایع بدیعی(به عنوان یکی از اجزای لفظی کلام) با جهان بینی شاعران سبک خراسانی پرداخته شود،پس در ابتدای روش ساختارگرایی تکوینی گلدمن،که روش تحقیقاتی او و همچنین روش این مقاله است، به اختصار توضیح داده میشود.
در میان اشعار این دوره با چنین ابیاتی بسیار مواجه میشویم: آشتی کردم با دوست پس از جنگ دراز هم بدان شرط که با من نکند دیگر ناز ز انچه کردست پشیمان شد و عذر همه خواست عذر پذرفتم دل در کف او دادم باز (فرخی:8404-9) البته نگارنده در اینجا در پی طرح موضوع فراخ دامنهء معشوق در شعر فارسی نیست،ولی خوانندهء آگاه به این مسئله وقوف دارد که اکثرا معشوق شعر در این دوره و حتی در دورهای بعد شعر فارسی نیز مذکر است نه مؤنث،و این معشوق گاه در مقام و جایگاه معشوق حقیقی مینشیند و اصطلاحا نماد و سمبلی از جمال بینظیر حق میشد؛این مسئله در بین عرفا و صوفیانی چون اوحد الدین کرمانی و حتی احمد غزالی،نگارندهء سوانح العشاق،و دیگران که در مکتب فکری جمال پرستی قرار میگیرند و قائل به نظر بازی هستند،دیده میشود."