چکیده:
در این مقاله،به ادب غنایی در حماسهء فروسی پرداخته شده است. فردوسی،شاعر بزرگ ایرانزمین،همانگونه که شیوا و جسورانه در حماسه به پیش رفته است در بیان عشق نیز جسارتی دلپذیر دارد.شاعر با الهام از اسطوره و تلفیق آن با دنیای واقعی،عشقی کامیافته را توصیف کرده است.پیوند ناخودآگاه شاعر با خودآگاه او،امیال و حالات خفته در شاعر را به سطحی از خودآگاهی میرساند که در قالب جملاتی سرشار از عواطف تبلور مییابد. شاعر با بهرهگیری از عناصر شعر غنایی؛معشوق اساطیری،رؤیاها، عواطف و نمادها،عشقی کامیافته را به معرض ظهور میگذارد.شعر حماسی آرمانی برونگرا و شعر غنایی آرمانی درونگرا و ژرف است. ادب غنایی در شاهنامه شکلی متفاوت و برجسته دارد و آن،شکل تازهای ازداستانهای عاشقانه است.حضور معشوق اساطیری در لایههای داستان و پیوند آن با ناخودآگاه شاعر و بیان پرصلابت شاعر در بیان عشق،به آن رنگ و جلوهای دیگر بخشیده است.
خلاصه ماشینی:
"حضور مضمونهای عشاقانه جاذبهای وصفناپذیر در آثار شاعران ایجاد کرده است؛ چنانکه در آثاری هم که سراسر عاشقانه نیست،هرجا بویی از آن به مشام مخاطب میرسد،لحظهای او را در فضایی از جوشش احساسات قرار میدهد و چنانکه میدانیم مضمونهای عاشقانه یکی از پایههای اصلی ادبیات پارسی است و بهترین جلوهگاه آن نیز غزل است.
شاعران میتوانستند احساسات و عواطف شخصی و حالات درونی خوش را در قالب غزل بیان کنند و مخاطبان نیز در این راه با ایشان همداستان بودند و چه بسا شرح سوز و گداز عاشق با شرح حال مخاطب مطابقتی داشت.
بهطور عموم اعتقاد بر این است که معشوق در ابتدا رنگ و شکل اساطیری نداشته و بیشتر وصف معشوق زمینی است،اما کمکم معشوق اساطیری به گفتهء دکتر سیروس شمیسا:«در شعر صوفیه پیدا شد وگرنه معشوق شعر اولیهء فارسی حقیقی و زمینی بود،که شاعر احیانا بر او فرمان میراند چه بسا از او تقبیح میکند.
»5 به نظر نگارنده،هرچند که معشوق در شعر فارسی بهطور معمول در ابتدا شکل اساطیری نداشته است،اما باید در نظر داشت که اسطوره خیلی پیشتر از شکلگیری ادبیات غنایی بهطور منسجم،حضور داشته و انعکاس آن در ذهن شاعران انکارناپذیر است.
شاعر یک شخص فردیتیافته است که چکامهء غنایی میتواند میدان وسیعی را برای بیان رویدادهای عاطفی او فراهم آورد و گاهی این رویدادهای عاطفی و مسائل تأملی به شیوهء حماسی سروده میشود.
اسطوره با حماسهء فردوسی پیوندی عمیق دارد و فردوسی در بخشهایی از شاهنامه آن را در لایهء زیرین حماسه و تصویری واقعیتر از آن را در مقابل مخاطب قرار میدهد؛همانگونه که در بیان عشق پهلوانان،عاشق و معشوق را در زمانی کوتاه در کنار هم قرار میدهد."