چکیده:
چارلز هارتس هورن نمایندهء مکتب پویش در قرن معاصر است.او تنها فیلسوفی است که برهان نظم را به صورتی پیشین تقریر کرده است.برهان او براساس دیدگاه خاصش در باب واقعیت شکل میگیرد.هارتس هورمون جهان منظم را همچون اندامی ارگانیک،به همراه انگارهای از تحول و ارتباط حوادث در نظر میگیرد و با برداشتی اجتماعوار از واقعیت،وحدت در عین کثرت را در جهان به نمایش میگذارد.در این تقریر،نظم طبیعت مصداقی از نظم اجتماعی محسوب میشود.این نظم کیهانی و فراگیر مستلزم قدرتی نظمدهنده و متافیزیکی است.خداوندی که در این برهان اثبات میشود،واجد صفاتی است که هیچ نسبتی با خدای ادیان توحیدی ندارد.
خلاصه ماشینی:
"اینک به تبیین مقدمات این استدلال از منظر هارتس هورن و نقد و ارزیابی آنها میپردازیم: مقدمهء اول برهان نظم اگرچه شانس،خودجوشی و نوظهوری ممکن است نقش اساسی در فهم ما از طبیعت داشته باشد؛اما اینکه جهان قانونمندیها و الگوهای قابل کشفی را به نمایش میگذارد، تقریبا مورد پذیرش همگان است.
هارتس هورن معتقد است در مقدمهء اول برهان-نظم کیهانی وجود دارد-در صورتی قضیهای تجربی است که بتوان از مفهوم جهان نامنظم و آشفته معنای منجسمی ارائه کرد؛ اما مفاهیم بینظمی و آشفتگی در کاربرد متعارف خود نیز میزانی از نظم را پیشفرض میدارند.
نقد و ارزیابی مقدمهء اول اساس ادعای هارتس هورن در این مقدمه آن است که گرچه ممکن است مصادیقی از بینظمی در جهان مشاهده شود،اما نظمی در سطح بسیار گسترده و کیهانی وجود دارد که غیر قابل انکار است.
3. برهان نظم هارتس هورن-بر فرض که با او در متافیزیک خاص فلسفهء پویش نیز همداستان شویم-حتی اگر بتواند رسالتی را که بر دوش کشیده به انجام رساند، مبدأیی را به اثبات میرساند که شایستگی خدایی را ندارد!به راستی اعتقاد به خدای کرانمند تغییرپذیر،متأثر از خلق،بدون قدرت و علم تام با الحاد چه تفاوتی میکند.
گروهی اصولا آن را«برهان»به معنای حقیقی کلمه نمیدانند و از آن به«دلیل نظم»یاد میکنند و برخی معتقدند این استدلال برای اثبات وجود خدا باید به براهیم دیگر تکیه کند(جوادی آملی،ص 14)و هیچگاه یقین منطقی را به ارمغان نمیآورد؛بلکه در نهایت اطمینان عرفی و یقین روانشناختی ثمرهء برهان نظم است."