چکیده:
علیرغم نزاعهایی که بین پیروان ادیان مختلف در طول اعصار مشاهده میشود،نه تنها آموزههای این ادیان حاوی چنین روحی نیستند،بلکه به عکس دینداری را به دوستی و صمیمیتی نزدیک و معنوی فرا میخوانند.فریدریش هایلر در این زمینه موارد بسیاری را از پیروان ادیان مختلف ذکر میکند که همگی دال بر این روح معنوی و همدلانهاند. هایلر معتقد است امروزه در سایهء مطالعات ادیان،گنجینهای ارزشمند فراهم آمده است که بر اساس آن راه دوستی و صمیمیت بین این پیروان،هموارتر از سابق گشته است. او در ادامه به هفت محور که میتوان در آنها ادیان را همنوا دید اشاراه میکند و بر آن است که از مهمترین وظایف رشتهء ادیان تطبیقی آشکار نمودن این اشتراکات است. رشتهء ادیان تطبیقی به این معنا میتواند تمهیدی باشد برای تعاملی دوستانه میان پیروان ادیان.
خلاصه ماشینی:
"مکس مولر با چه از خود گذشتگیای زیباییهای کهنترین کتاب مقدس بشر یعنی ریگ ودا را بر غرب عیان ساخت (Max Mu?ller,1865; 1867:I/1-49) ریچارد واگنر (Slepcevic,1920:40) و آناتول فرانس (Anatole France) نیز در باب گوتمه بودا چنین کردند و والتر آیلیتز (Walter Eitlitz) اخیرا با چه شوری کلام پر اعجاز بهکتی هندو-یعنی عرفان مبتنی بر عشق-را بر جهان غرب فاش ساخت (Eitlitz,1955) دومین ثمرهء پژوهش دینی احترام به سایر ادیان است.
این آموزهء بودایی مهایانه،نزدیک است به آن آموزهء زرتشتی در باب عالم،ناظر بر آنکه عالم در نهایت با موجودات الوهی پر خواهد شد (So?derblom,1910:270) و با آن آموزهء مسیحی ناظر بر نجات همه چیز (Apokatastasis hapanton) ،که اوریگن(به پیروی از گنوسیگری (Gnosticim) مسیحیت اولیه)آن را مورد تأیید قرار دارد(اول قرنتیان 51:82) و پدران کلیسای شرقی،گریگوری نازیازوسی (Gregory of Nazianzus) و گریگوری نیسایی (Gregory of Nyssa) آن را ترویج کردند و بسیاری از قدیسان مسیحی نیز در تقابل باورهای دینی عامه،مدعی آن بودند (Schneider:I,466) .
به این معنا،نه تنها آرزویمان باید این باشد که تبلیغات مسیحی در میان ادیان شرقی ادامه یابد(مکس مولر گفت که برای هر مأموریت مذهبی ده نفر بیشتر اعزام خواهد کرد) (Mu?ller 1867:IV/354) ،بلکه همانگونه که لایبنیتس در مقدمهء کتابش خبرهای اخیر از چنین (Novissima Sinica) آرزو کرده بود،ادیان شرق نیز مبلغانی به سوی ما بفرستند (Leibniz,1699 ؛چنین تبلیغی راه به التقاطیگری و پراکندهگزینی (eclecticism) نمیبرد،بلکه به«چنان رشد و تعالیای در اصول»میانجامد که آشوکا از ادیان مختلف طلبیده بود و معنی آن چیزی نیست مگر عشق به خدا و انسان."