چکیده:
ویژگی سازمانهای امروزی پویایی و پیچیدگی،ابهام و سنتگریزی است و دائما از محیط اطراف خود تأثیر میپذیرند.امروزه پیشبینی تغییرات دنیای کنونی غیر ممکن است و تغییر نیز جزء لاینفک و ذات سازمانهای هزاره سوم شده است.از این رو،داشتن نیروی انسانی کارآمد که بنیاد ثروت ملی و دارائیهای حیاتی سازمان به حساب میآیند.منافع بسیار زیادی برای سازمانها،شرکتها و بنگاههای اقتصادی به دنبال خواهد داشت.کارکنان،گرانبهاترین سرمایه یک سازمان هستند و تحول و پویایی هرسازمان،به میزان توانایی نیروی انسانی آن سازمان بستگی دارد.هرگاه سازمانها بخواهند در دنیای پیچیده و پویای امروزی ادامه حیات دهند،به انگیزه و پشتکار این نیرو نیازمندند و بایستی آن را مورد استفاده قرار دهند.از این رو،وجود تغییرات سریع،پیشرفتهای تکنولوژیک است.از آنجا که منابع انسانی در همهء سازمانها چه صنعتی و چه بازرگانی یکی از عوامل مهم در پیشبرد اهداف سازمان تلقی میشوند،لذا در جهت نیل به افزایش کارایی و بهرهوری هرچه بیشتر این عامل باید عوامل انگیزاننده را در او شناخت و سپس برای ارضای این نیازها در جهت افزایش کارایی همت گماشت.ازاینرو جلب رضایت کارکنان و علاقمند کردن بیشتر آنها به شغل مورد تصدی و در نتیجه برآورده شدن اهداف سازمانی از اهمیت خاصی برخوردار است.بنابراین یکی از وظایف مهم مدیر،انگیزش افراد است،یعنی انگیزش انسانیهایی با نیازهای متعدد برای نیل به هدفهای سازمانی یک نیاز بسیار مهم،برای تعیین رفتار انسان،نیاز به کسب موفقیت است.به طور کلی میل به توفیق و برتری طلبی را نیاز به کسب موفقیت گویند که پایه و اساس یک زندگی عالی است.عوامل متعددی در تشکیل نیاز به کسب موفقیت دخالت دارند،مثل نیاز به کسب پول،نیاز به احترام از طرف دوستان،نیاز به رقابت و کار سخت.دانشمندان زیادی به مطالعه نیاز به موفقیت پرداختهاند که از میان آنها نقش دیوید مک کللند و جان اتکینسون مشهورتر و بارزتر است. افرادی که نیاز به کسب موفقیت در آنها شدید باشد عملکرد بهتری دارند و سازمانهایی که تعداد بیشتری از این افراد را در اختیار داشته باشند بازده بهتری دارند و موفقتر هستند.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین،میتوان گفت که در سازمانها انگیزه کسب موفقیت، موجب میشود کارکنان تلاش بیشتری برای رسیدن به موفقیت داشته باشند و کارکنانی که نیاز به کسب موفقیت دارند باید به شغلهای تلاش برانگیز گمارده شوند،چنین مأموریت یا انتصابی سبب خواهد شد که برای آنان صرفت انجام دادن کارهای موفقیتآمیز با استاندارد و معیار عالی،فراهم شده و در نتیجه نیاز آنان برآورده شود.
منشاء نیاز به کسب موفقیت در افراد عبارتند از: -والدینی که اسقلال در دوران کودکی را تشویق میکنند -تمجید و پاداش برای موفقیت -پیوستگی در دستیابی به موفقیت(موفقیت پی در پی)همراه با احساسات مثبت -پیوستگی در موفقیت(موفقیت پی در پی)بر اساس شایستگی و تلاش خود،نه بر اساس شانس -تمایل به تاثیر گذاشتن بر دیگران(فردی موثر بودن)یا تمایل به رقابت -نقطه قوت درونشخصی (Ray,2010) مک کللند تاکید داشت افرادی که برای احراز«موفقیت» نیازمندیهای بالایی دارند،از ویژگیهای معینی برخوردار هستند که آنها را به انجام بهتر کارها و پیشبرد وظایفشان در برخی موقعیتهای ترغیب میکند(هیکس و ری گولت،7831،07).
بنابراین،اگر آموزش نیاز به کسب موفقیت به خوبی به مرحله اجرا گذاشته شود و چنین انگیزهای را بتوان در درون افراد ایجاد نمود،مسلما آنها در حد بالایی تلاش کرده و در تحقق اهداف سازمانی نقش مؤثری خواهند داشت و زمانی انگیزه کسب موفقیت را میتوان در کارکنان به وجود آورد که مدیران با ایجاد محیط کاری مناسب از قبیل اعطای آزادی عمل نسبی در انجام کار،افزایش مسئولیت و استقلال،تغییر تدریجی طرح شغل از حالت تکراری و یکنواخت برای کارکنان را مهیا سازند و آموزشنیاز به کسب موفقیت کارکنان را در سر لوحه کارهای خود قرار داده و به آن توجه بیشتر نمایند."