خلاصه ماشینی:
"نویسنده،در ابتدای این فصل عنوان کرده که بیشتر اسناد این کتاب مربوط به تحولات بندرعباسی و مضافات آن در دورهی ناصری است،و با انتقاد از اسناد انگلیسی،به دلیل سفارشی و گزینشی بودن آنها، در پانویس مربوط به آن صفحه ارجاعات اسناد انگلیسی را آورده است و در ادامه عنوان کرده که در این اسناد،طی نخستینبار تلاش شده است تا با معرفی و انتشار اسناد ایرانی مرتبط با تحولات بخش میانی خلیج فارس بهویژه بندرعباسی،به مطالعهی تطبیقی دادههای تاریخی توجه شود و با تکیه بر این اسناد،موضع سیاسی ایران در عصر قاجار در بندرعباسی و مضافات آن مورد بررسی قرار گیرد.
(صص 38-48) نویسنده،همچنین در این فصل در مورد سیاست ایران در بندرعباسی در دورهی ناصر الدین شاه به چند ویژگی اشاره کرده که عبارتاند از: الف-تغییر عمده در نحوهی ادارهی بنادر و جزایر و گرایش به سمت بومی کردن ساختار دیوانسالاری در مناطق جنوبی؛ ب-تلاش برای تقویت حاکمیت ملی ایران در بنادر و جزایر،از طریق افزایش نظارت مرکزی و قرار دادن نمادها و نشانهای دولتی در جزایر خلیج فارس؛ ج-توجه بیشتر به مسائل و مشکلات تجاری و اقتصادی بنادر و جزایر خلیج فارس.
نویسنده،با استفاده از اسناد این مجموعه و منابع تاریخی دورهی ناصری، به تشریح مهمترین موانع سیاستهای ناصر الدین شاه در اواخر دورهی سلطنتش برای تثبیت حاکمیت ایران در جنوب پرداخته که بایست در قالب تشکیل ادارهی جدید حکومت بنادر و جزایر خلیج فارس اجرا میشد،و این دلایل ناکامی را به سه قسمت تقسیم کرده که عبارتاند از: الف-فقدان ثبات مدیریت در بنادر خلیج فارس بهویژه بندرعباسی؛ ب-مشخص نبودن محدودهی اختیارات حکام در بنادر عباسی،شیراز و بوشهر و تهران،و تداخل وظایف؛ ج-نارضایتی تاجران و عموم مردم و ایجاد زمینهی مناسب برای بروز ناامنی و شورش."