خلاصه ماشینی:
"مؤلف برای رهایی از برخی استثنائات،دو اردوگاه فوق را با عناوین جهانی گرایان( stsilabolg )و شکاکان (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکاکان جهانی شدن را فرایندی میدانند که سیاستمداران به واسطهء آن شهروندان را برای وضعیت جدید تربیت میکنند و این فرآیند در بطن خود چیزی نیست جز تداوم تمایلات توسعه طلبانهء سرمایه داری تحت عنوان جدید جهانی شدن مطرح میکند و بحث را بر اساس این دو تقابل پیش میرد.
ولف با نفی پیش بینی در مورد آیندهء جهانی شدن،شناخت و تشخیص آیندهء این مسیر را ممکن نمیداند،چه،جهانی شدن نوعی فرآیند تاریخی ممکن،و نه واجب است که تضادها و تنشهای زیادی دارد؛ در مقایسه با موضع جهانی گرایان و شکاکان،موضع استحاله طلب هیچ ادعایی دربارهء مسیر جهانی شدن ندارد و زمان حال را نسبت به نوعی دنیای جهانی شدهء آرمانی ارزیابی نمیکند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) شواهد به طور قاطع نمیتوانند اثبات کنند که فقر در جهان رو به افزایش است و در صورت اثبات این امر، آیا جهانی شدن مظنون اصلی ایجاد نا برابری است؟ نویسندگان،منتشأ دوگانگی در نظریههای جهانی شدن را، تفسیرهای مختلف از امر واقع میدانند؛ به نظر آنها هر دو دیدگاه نکتههایی برای آموختن و نیز ضعفهایی دارند وی با انتقاد به موضع جبر گرایانهء سیاسی جهانی گرایان که پیامد گسترش جهانی شدن را تضعیف سیاست و دولت میدانند،مینویسند: «جهانی شدن معاصر نه تنها آغازگر یا تقویت کنندهء سیاسی شدن چشمگیر مجموعهء روز افزنی از حیطههای موضوعی بوده است،بلکه با رشد غیر عادی عرصهها و شبکههای نهادینه بسیج سیاسی،مراقبت سیاسی تصمیم گیری سیاسی و فعالیت نظارتی سیاسی،همراه بوده که از حدود اختیارات سیاسی ملی فراتر میرود»(ص 166)."