خلاصه ماشینی:
"او فاطمه را یک زن سخنور فارسی عصر مغول معرفی کرده و این دو رباعی را به او نسبت داده است: آراسته باغ و اندلیبان سرمست یاران همه از نشاط گل بادهپرست اسباب فراغت همه درهم زده است بشتاب که جز تو هرچه میباید هست ای از تو وفا و مهربانی نایاب بیعیش تو لذت جوانی نایاب وصل تو حیات جاودانی لیکن یابندهء آب زندگانی نایاب1 اطلاعاتی که علی اکبر مشیر سلیمی راجع به فاطمهء مشهدی آورده براساس نوشتههای عطا ملک جوینی است.
مقایسهء متون تواریخ عهد مغول و قرون بعد که دربارهء فاطمه خاتون مطالبی نوشتهاند نشان میدهد که دربارهء این زن برای نخستین بار عطا ملک جوینی اطلاعات نسبتا مفصل آورده است و مورخان و نویسندگان بعد از قبیل خواجه رشید الدین فضل الله و میرخواند در آثار خویش از تاریخ جهانگشا اقتباس کردهاند،3و برخی از ایشان اقوال خود را مختصر هم کردهاند،بنابراین ما تحقیق خود را تنها بر اطلاعات تاریخ جهانگشا استوار کردهایم.
قاآنکه از نفوذ این زن بیمناک شده بود و بهانهء مناسبی برای از بین بردن او میجست و اکنون فرصت لازم را پیدا کرده بود،نشان داد که حرفهای مشیره و نزدیکانش را باور کرده است پس به نزد مادر ترکینا خاتون توسط ایلچی پیغام فرستاد و از او درخواست کرد تا فاطمه را نزدش بفرستد.
مادر که دیگر بهانهای برای ردکردن نداشت فرمان پادشاه را که رسمی بود پذیرفت و فاطمه خاتون را به همراه مشیرهء علوی نزد قاآن فرستاد ولی خود جرأت رفتن به نزد پسرش را نیافت.
برای مثال،این را در سرنوشت فاطمه خاتون که از نمایندگان این جریان سیاسی-اعتقادی و حتی فرهنگی بود،و همچنین مشیرهء علوی که خود مسلمان بود ولی کار سیاست را برخلاف فرهنگ اسلام اجرا میکرد میتوان دید."