چکیده:
آنچه که ارزش واقعی شعر را بهطور همسان مشخص میکند،دو بعد اصلی شعر؛یعنی شکل ظاهری و محتوایی آن است،اگر رابطهای محکم و استوار میان این دو بعد وجود داشته باشد،در مجموعه فرمی زیبا و متناسب پدید میآید.از طرف دیگر گسستگی بین این دو بعد،منجر به ضعف کل شعر خواهد شد.غزل سرایان معاصر،علاوهبر تغییراتی که در قالب غزل از نظر معنی انجام دادهاند،از نظر شکل ظاهری نیز،تحولاتی اساسی و بنیادی ایجاد کردهاند.در این پژوهش،این دگرگونیها و ابداعات در زمینهء«غزل نو»بررسی میشود.
خلاصه ماشینی:
"یکی از ارکان اساسی شعر فرم است.
از نظر ظاهری،شکل هندسی غزل اغلب شاعران همسان است.
در غزل زیر،این فرم است که آن را-جز در شکل هندسی و ترتیب قرار گرفتن
سیمین بهبهانی در غزل فوق،ورود صبح را به تصویر کشیده است.
غزل امروز است که علاوهبر محتوای امروزین،فرم و فضای تازه نیز داشته باشد و
نیازمند بصیرت و ذوق و کوششی است و این کوشش،باید هم در جهت تغییر فرم و
تغییراتی ایجاد کردهاند،که به چند مورد اشاره میشود:1-نوشتن غزل به صورت شعر نیمایی
درخور ذکر است که این شکل نوشتار در شعر گذشته به دلیل تساوی طول
این غزل در مجموعهء شعری خود-گاهی دلم برای خودم تنگ میشود-مینویسد:
بهتر است بگویم،که دیده میشود این غزلهای کوتاه و بلند
یکی دیگر از امکانات شکل نوشتاری به شیوهء نیمایی،دیداری کردن شعر است.
مانند این شعر سیمین بهبهانی:
یکی دیگر است این.
در این غزل،تصویری از معنای حاصل-گذر زمان-را ترسیم کرده است.
انتقال اندیشه و احساس شاعر یکی دیگر از امکاناتی است که حاصل شیوهء
ایستاده است و بر این غارت،نظارت میکند
«و این غزلی است بسیار تصویری و پویا،که میتوان به همین اعتبار،یک«غزل
41 این نوع ساختار روایتی را میتوان در مجموعهء شعری گاهی دلم برای خودم تنگ میشود،
سیمین بهبهانی در غزل«یک دریچه آزادی»پس از چند بیت آغازین،یک دو بیت میآورد و دوباره پس از چند بیت دیگر،دو بیتی دیگر میآورد و به این ترتیب،تا
فصلبندی در غزل از تفننهای دیگر شاعران معاصر،برای ایجاد یک فرم تازه است؛
برآیند تمامی مطالب این است:با نوآوریهایی که غزلسرایان معاصر در قالب غزل"