چکیده:
با این فرض که احکام شرعی تابع مصالح و مفاسدی هستند، این سؤال پیش میآید که
آیا عقل توان درک و فهم این مصالح و مفاسد را دارد. گرچه طیف وسیعی از عالمان بر
این باورند که این مصالح و مفاسد جز از طریق نص شارع قابل فهم نیستند، اما ادلة
عقلی و نقلی همچون آیات و روایات بیشماری که بر عقل و تعقل دلالت دارند و از
ناتوانی عقل هیچ سخنی به میان نیاوردهاند، اندیشة امکان فهم مصالح و مفاسد توسط
عقل را تأیید میکنند.
خلاصه ماشینی:
"در اینجا دو اشکال ممکن است ذهن خواننده را به خود مشغول دارد: اشکال اول «شبهة دور» است؛ با این بیان که هرگاه ملازمة حکم عقل و شرع و امکان فهم مناطات مورد نظر شارع توسط عقل را از دلیل خارج از عقل فهمیدیم؛ برای مثال مطلبی را عقل دریافت و شرع نیز در آن خصوص مطابق عقل حکم کرد یا در قانون عام از ملازمة میان درک عقل و احکام خویش سخن گفت، مشکلی پدید نمیآید؛ ولی چنانچه دلیل ملازمه و امکان فهم مناطات مورد نظر شارع از سوی عقل، خود عقل باشد، مشکل دور رخ مینماید؛ زیرا ثبوت ملازمه و امکان فهم مناط شرعی بر تمامیت درک ملازمه و امکان فهم توسط عقل توقف دارد و تمامیت درک ملازمه و امکان فهم بر ثبوت ملازمه و امکان فهم متوقف است.
مبنای شرعی دیدگاه امکان مبنای شرعی این دیدگاه، آیات و روایات بیشماری است که به طور عام بر اعتبار همة مدرکات عقل و به طور خاص بر اعتبار درک مناطات احکام شرع از سوی عقل ـ به گونهای که بتوان به آن استناد و حکم شرعی را استخراج نمود ـ دلالت دارد، و بدون اینکه در هیچ نص شرعی از ناتوانی عقل سخنی به میان آمده باشد*، در دهها نص معتبر بر عقلانی بودن دین و دینی بودن عقل تأکید شده است.
نتیجه آنچه در این مقاله بر آن تأکید شده، اثبات دیدگاه امکان فهم مصالح و مفاسد مورد نظر شارع و لزوم گسست استفاده از عقل در کشف حکم شرعی، از به کارگیری آن در درک ملاکات حکم شرعی مکشوف از طریق قرآن و سنت است."