چکیده:
گادامر در کتاب حقیقت روش و در تعدادی از مقالات و سخنرانیهای خود،دیدگاههای باارزشی را در خصوص زیباییشناسی مطرح میکند و به مسئلهی حقیقت و چگونگی شکلگیری آن در تجربهی ما از اثر هنری میپردازد.او با تاکید بر حضور زندهای که ما در مواجههی هنری تجربه میکنیم،از انتزاع تاریخی آن لایه برداشته و بر این اعتقاد است که،اثر هنری،خواه متعلق به زمان گذشته باشد، خواه جدید،از آنجا که ما را متوجه حقیقت میسازد،احساس همزمان بودن و مرتبط بودن را در ما بیدار میکند.گادامر در پی مهار زیباییشناسی،برای نیل به انحلال متافیزیک نیست،بلکه در پی اعادهی آن بعد از حقیقت است،که در نگاه او،در تجربهی زیباییشناسانهی ما از اثر هنری غایب است،تا از این طریق،نو راهی را برای تفکر فلسفی در باب گونهی متفاوتی از تجربهی حقیقت بگشاید و«فهم»حاصل از آن تجربه را عیان سازد.. در این اوراق تلاش شده لحظههای لازمان فراز و فرود تراژدی را به تحریر کشیده،رخداد «فهم»گادامری را شرح داده،«تجربهی حقیقت»را مصور کرده و دقیقهای بازاندیشی کنیم.
خلاصه ماشینی:
عنوان موجز جلد هشتم از مجموعهی آثار گادامر به ما بسیار میآموزد: ẓKunst ale AussageẒ معادل معنایی این عبارت همان«هنر به مثابه گزاره»است،هرچند به ما نشان میدهد که هنر سخن میگوید،هنر حرفی برای گفتن دارد و چیزی میگوید.
شاید تمام دشواری این بحث اینجاست که ویژگی ذاتی زمان استمرار و اتصال است؛حال اگر در یک حال و به تعبیر دقیقتر در یک لحظه،ما مشاهدهگر اثر هنری میشویم،آیا این به معنای بیزمانی اثر هنری نیست؟میتوان پذیرفت که هنر آنگاه که از بستر تاریخی خود منفصل میشود و به مقولهای بیزمان بدل شود،بیدرنگ به همهی زمانها تعلق دارد؟شاید بتوان گفت که اثر هنری از دیگر واسطهها متمایز میشود،واسطههایی که از طریق آنها هنر در اختیار اعصار بعد قرار میگیرد.
7و وجود حقیقی اثر هنری منوط به مجسم بودن آن است و در تجسم است که وحدت و هویت اثر هنری شکل میگیرد،چرا که هر چقدر هم در واقعیت اثر هنری دخل و تصرفی صورت گرفته باشد که به یک معنا شأن اثر هنری نیز در آن است،اما کماکان دلالت بر خارج و امر خارجی میکند8تجسم تکرار یک چیز است و مقصود از تکرار این نیست که چیزی با همان صورت پیشین خود بازآورده شود،بلکه هر تکراری از گونهای اصالت برخوردار است.
او در عین حال که اشاره میکند که«تا چه حد مفهوم امر زیبا سوالبرانگیز است» (ibid,p:129) تاکید میکند که«زیباییشناسی باید جذب در هرمنوتیک شود (ibid,p:164) و شاید این عبارت بیشتر و عمیقتر موضع گادامر را در باب هنر و حقیقت نشان میدهد:«آنچه ما در اثر هنری تجربه میکنیم،و آنچه توجه ما را جلب میکند،میزان حقیقی بودن آن است.