خلاصه ماشینی:
"قصد نگارنده از توضیحات بالا تذکار این موضوع است که در نقد تاریخنگاری،اساسا چه چیزی بایستی دربارهی مورخ و اثر تاریخی او مورد نقد قرار بگیرد؟نیز تأکید بر این نکته که تاریخشناسان در تاریخورزی دو فعل کاملا مشخص و البته تاحدودی متفاوت و جدا از هم را به منصهی ظهور میرسانند؛1.
بدون تردید،منابع متقدم و یا دست اول از آن نظر که نخستین اطلاعات و دادهها را دربارهی یک رویداد در اختیار میگذارند،از ارزش و اعتبار بالایی برخوردارند؛اما در کنار این ویژگی ممتاز این دسته از منابع،باید این موضوع را هم مدنظر قرار داد که نویسندگان منابع متقدم به سبب اینکه در دل رویداد قرار داشته و امکان فاصله گرفتن از رویداد و تأمل عقلانی دربارهی ماهیت آن برای ایشان سخت بوده،معمولا قضاوتهایی آمیخته با احساسات و هیجانات متأثر از رویداد و تبعات آن،ارائه کردهاند،در حالی که مورخانی که با فاصلهی بیشتری نسبت به رویداد،آن را گزارش کردهاند،معمولا رویکرد احساسی و عاطفی به رویداد را کناری نهاده و سعی نمودهاند با نگاهی عقلانی، گزارشی منطقی از رویداد ارائه کنند.
مثال دیگر اینکه اگر در بررسی گزارشهای موجود دربارهی داستان پاره کردن نامهی پیامبر به وسیلهی خسرو پرویز،مشاهده گردید که منابع و مراجع نخستین این رویداد،راویان غسانی هستند،آیا نباید در آن تردید کرد؟ 3-فهم معانی لفظی روایت باتوجه به تحول و تطور زبان در بستر تاریخ میدانیم که زبان،بهمعنای بسیط آن،تنها حلقهای واسط میان انسانها در اعصار مختلف برای انتقال مفاهیم و اندیشههای گونهگون به یکدیگر است."