خلاصه ماشینی:
"چگونه میتوان زبان،گویش،فرهنگ،لباس،روابط و فضای اتفاقات گذشته را بهگونهای صحیح بازسازی کرد تا هم مخاطب عام ر اراضی نگه دارد و هم اهل فن و مورخین بر آن خرده نگیرند؟چگونه میتوان در عین دخیل ساختن دیدگاه شخصیتی مؤلف(فیلمساز)،فرصتی برای مخاطب فراهم کرد که علاوه بر نقدب مضمون،به نقد ساختار نیز بنشیند؟ از«انجیل به روایت متی»پازولینی(1964)تا«مصائب مسیح»مل گیبسون،فیلمهای متعددی در خصوص زندگی و تصلیب عیسی مسیح (ع)به نمایش درآمده که اگرچه همگی آنها یک اثر تاریخی را به تصویر میکشند و صحنهسازیهای همهی آنها با تاریخ انطباق دارد،اما در پایان این تماشاگر است که باید به تعبیر جدیدی از آن رویداد دست یابد و شگفت آنکه هیچ کدام از این روایتها،ناقض اثر قبلی هم نیست.
پس از بیان وجوه تفارق حکایات تاریخی و داستانهای تخیلی و مشخص نمودن حدود و ثغور ورود فیلمساز به محدودهی تخیل و تغییر مکان مداوم از واقعیت به خیال،در بخش سوم نویسنده با طرح چهار پرسش اساسی پیرامون سرشت حکایت تاریخی،به پاسخگویی پیرامون سؤالات و ابهامات طرح شده میپردازد:آیا حکایت نقل شده در تاریخ،ویژگی خاص دارند(ص 32)؟آیا تاریخ میتواند از تخیل خواننده (یا بیننده)متمایز باشد(ص 35)؟آیا حکایت تاریخی-براساس مواد و مطالب مورد استفاده)میتواند از دیگر شکلهای حکایت جدا باشد(ص 38)؟و آیا ما قادر هستیم براساس نقش قدرت تخیل،تاریخ را از خیال جدا کنیم(ص 41)؟ جدا کنیم(ص 41)؟ فصل دوم با عنوان«برجسته ساختن تاریخ»و زیر عنوان«حکایت واقعا چه هستند؟»در پنجاه و دو صفحه و هفت بخش تألیف شده است."