خلاصه ماشینی:
"باستانشناسی پیش از آنکه در میانههای سدهی نوزده میلادی در برخی دانشگاههای اروپای غربی،به صورت یک رشته و دانش دانشگاهی درآید و صاحب کرسی بشود و مقبول و مطلوب اصحاب اندیشه و دانش واقع گردد و رسما دانشجو بپذیرد،وارد میدان پژوهشهای عملی روشمند و دانشگاهی و یا بهاصطلاح علمی بشود و دست به گردآوری و داوری، یعنی تفسیر منابع و مادهها و بقایای فرهنگی گذشته بزند؛از همان آغاز و افتتاح سدههای منقلب و ملتهب و متحول فرهنگ رنسانس در شهرهای ایتالیا در میان نخبگان و اصحاب دانش و اندیشه و مراکز قدرت و سرمایه و ثروت و اشرافیت و اهل ذوق و هنر خصوصا منادیان ارزشها و آرمانها و اندیشههای جدید که در رأس همه اومانیستها قرار داشتند،چونان یک رویکرد،ذائقه فکری و انگیزه و اشتیاق شدید گردآوری و نگاهداری آثار باستانی،بهویژه صیانت از مواریث فرهنگ هلنی-رمی و یا یونانی -لاتینی،بهطرز بسیار محسوس مطرح بود و بهطور جدی نیز دنبال میشد.
البته این یک مواجهه و آشنایی ساده و معمولی با مواریث فرهنگ و زبان هلنی نبود؛بلکه زمینه را نیز برای دستیابی و رجوع به عهد باستان هلنی -لاتینی مستعدتر و راه را برای افتتاح عالم و آدمی نو در منطقهی غربی تاریخ هموارتر و گشودهتر میکرد؛با این همه،دربارهی اثرات و تبعات (به تصویر صفحه مراجعه شود) دکتر ملا صالحی:باستانشناسی پیش از آنکه در میانههای سدهی نوزده میلادی در برخی دانشگاههای اروپا غربی،به صورت یک رشته و دانش دانشگاهی در شهرهای ایتالیا در میان نخبگان و اصحاب دانش و اندیشه و مراکز قدرت و سرمایه به صورت اشتیاق به گردآوری آثار باستانی، بهویژه صیانت از مواریث فرهنگ هلنی -رمی و یا یونانی-لاتینی،مطرح بود آن بر تحولات سدههای رنسانس نمیبایست غلو کرد و از هزاران دلیل و علت دیگر غفلت ورزید."