خلاصه ماشینی:
"با این حال،او میگوید هرچند غالبا انگلیسی معیار را گویش به حساب نمیآورند اما،از آنجایی که خود نوعی گونهء زبانی انگلیسی است و از نظ دستوری با گویشهای دیگر زبان انگلیسی تفاوت دارد،میتوان آن را گویش دانست.
آنچه مسلم است،در سرتاسر انگلستان،انگلیسی معیار کموبیش یکسان گفته و نوشته میشود،اما نویسنده تأکید میکند که نباید تفاوت انگلیسی معیار را با گویشهای غیرمعیار انگلیسی در جنبهء رسمی و غیررسمی بودن آنها جست؛زیرا همهء گویشها را در شرایط خاص میتوان به صورت رسمی نیز نیز صحبت کرد و انگلیسی معیار نیز مانند دیگر گویشهای زبان انگلیسی تغییرات سبکی به همراه دارد.
او،ضمن اشاره به تفاوتهای آوایی و واژگانی و دستوری که اساس شناخت و تمایز میان گویشهای یک زبان است،به یک نکتهء دیگر که تاکنون کمتر بدان توجه شده میپردازد و آن«کاربرد»گویش نزد گویشوران است.
در آغاز فصل سوم،در بحث از میان رفتن تدریجی گویشهای سنتی انگلستان و صحبت اکثر مردم به گویش امروزی،نگارنده مینویسد:اگر بخواهیم جایگاه افرادی را که نه به گویش سنتی سخن میگویند و نه تلفظ بیبیسی دارند تعیین کنیم باید به ملاکهای دیگری متوسل شویم.
با این حال،در کنار تنوعات واژگانی برای یک مفهوم در گویشهای مختلف،همواره یک واژهء خاص وجود دارد که از میان یکی از این گویشها برگزیده میشود و در زبان انگلیسی معیار در سطح عمومی کاربرد مییابد.
پس این تفکر که صحبت کردن به هر گویشی بجز انگلیسی معیار امری نادرست و نشانهء عقبماندگی فکری و بیخبری از تحولات دنیای کنونی است باعث میشود تا آنچه از آن با عنوان غنا و تنوعات زبانی یاد میکنیم از میان برود."