چکیده:
در این مقاله کوشش میشود که با تکیه بر متن کتاب بوطیقای ارسطو و بررسی زمینههای پیدایش موضوعات و مباحث آن و نیز مقایسه این کتاب با مباحث و موضوعات کتب نقد شعر مسلمین،این نکته اثبات شود که علیرغم هیاهوی بسیار در تاریخ فرهنگ و ادب مسلمین،کتاب بوطیقای ارسطو،چندان تأثیرات جدی و عمیق بر ادبیات و نقد ادبی مسلمین نداشته است.نوع مباحث،انگیزه و به ویژه زمینه خاص سیاسی،اجتماعی،فرهنگی و تربیتی مسلمین نمیتوانست شیوه نگاه خاص یونانی ارسطو را در نقد و ادب خود بپذیرد. عمدهء مباحث نقد مسلمین حول محور قرآن-آن هم نقدی درون متنی و در جهت تایید و اثبات هنرهای کلامی قرآن-میچرخید و هرچه پیشتر میآمد،این دلبستگی و وابستگی شدیدتر و گستردهتر میشد و این با مقولات بیست و ششگانه ارسطو-جز بهندرت-در ذات و جهت،همخوان و هماهنگ نبود.ضمن آنکه تربیت ذهنی و اجتماعی ناقدان مسلمان،در اساس با نوع نقد یونانی تضاد و تخالف داشت.غالب کسانی هم که در این سدههای اخیر قائل به تأثیر بوطیقا در نقد شعر مسلمین شدهاند؛تسلیم مشهورات تاریخیگشتهاند و بین تأثیرات فلسفی ارسوط و یونیان با تأثیر فن الشعر تفاوت نگذاشتهاند.در این مقاله با مقایسه پنج کتاب عمده نقد مسلمین و تطبیق مباحث و موضوعات و روشهای آنان با کتاب بوطیقا،نشان دادهایم که آن پنج اثر،در 90%موضوعات و مباحث از کتاب بوطیقا متمایز و بلکه در جهاتی در تضاد باهمند.ضمن آنکه عوامل عمده در عدم توفیق بوطیقا را با نگاهی به ساختار آن بررسی کردهایم و ضعفهای عمده آن را که از آغاز مانع تأثیرات آن بوده است نیز،نشان دادهایم.
خلاصه ماشینی:
"در واقع این شیوه با ترجمه آثاری نظیر فن الشعر و خطابه ارسطو و رساله کراتولوس و قسمتهایی از فدروس و جمهور افلاطون و شکوه سخن از لونگینوس و دهها رساله نظیر آن وارد نقد و ادب اسلامی میشوند و البته تأثیر دو کتاب ارسطو یعنی بوطیقای شعر یا Poetica و آئین سخنوری یا Retorica ظاهرا از همه بیشتر بوده است.
این کتاب از منظر موضوع،روش،مقوله و کارکردهای ادبی و زبانی از نقد و ادب اسلامی بسیار فاصله دارد، و نقد و ادب اسلامی با توجه به شرایط و زمینههای خاص اجتماعی،فرهنگی،تاریخی و به ویژه سیاسی و اعتقادی نمیتوانسته چندان از نوع نگاه ارسطو در فن الشعر تأثیر بپذیرد که ضمن آنکه خود فن الشعر هم اشکالات عمده و قابل توجهی داشته که از نفوذ آن کاسته است.
به همین جهت تأثیر آن بر نقد مسلمین،بسیار اندک و بیرنگ بود و دایره نفوذ آن حد اکثر در چند شرح مغلق و معلق فلسفی باقی ماند و حد اکثر بر پارهای مقولهها و مفاهیم فرعی مثل تعریف اغراق و پارهای اغراض شعر آن هم در کتب خاصی مثل کتاب قدامه اثراتی نهاد ولی در تاسیس نگاهی نو در نقد ادبی و نقد شعر،رساله فن الشعر اثری چندان نداشت و این البته متفاوت از تأثیرات فلسفی نگاههای ارسطو و افلاطون در کتب دیگر فلسفی میباشد."