چکیده:
شیوه اثبات دعاوی کیفری را میتوان به روش مستقیم و غیرمستقیم تقسیمبندی کرد.در شکل اول شهادت،اقرار،قسم،قسامه و علم قاضی و در شکل دوم امارات مطرح است.از دلیل غیرمستقیم در این مقاله،به«اماره»تعبیر میشود.و این بحث مطرح میشود که«اماره»بودن،لزوما به معنی کماعتباری آن در مقایسه با ادله سنتی اثبات دعوا نیست،بلکه در مواردی-همچون «دی.ان.ای.»-به استناد رویه قضایی موجود در انگلیس و تحلیل قواعد حاکم بر ادله اثبات در کشورمان،میتوان این فرض را تقویت کرد که چنین مواردی اعتباری همسنگ یا حتی بیش از ادله سنتی داراند.
خلاصه ماشینی:
"مطرح است که چه ارتباطی بین اماره قضایی و علم قاضی وجود دارد و آیا اماره
وجه تمایز فقهی بین دلیل و اماره در این است که در اصول فقه،
منظور از اجماع منقول این است که وقتی مسألهای برای مجتهد مطرح شود،یکی از طرق به دست
در تفکیکی بین اماره و دلیل میتوان گفت،اماره مواردی میباشد که وجود یک مورد از آنها
علم قاضی در قوانین ایران و رویه قضایی انگلیس مورد توجه بوده است.
به این ترتیب به جهت مرتبط بودن اماره قضایی با استنباط قاضی از پرونده،
پرسش دوم این است که رابطه علم قاضی با اماره قضایی در ایران و انگلیس
کارشناسی جزو امارات قضایی بوده که در برخی قوانین نیز احصاء شده است.
از مباحث مطرح در ادله اثبات دعوا این است که در زیرمجموعه دلیل یا
زیرا دلایل احصاء شدهاند و در این احصاء در ایران و انگلیس،کارشناسی به عنوان یک دلیل مستقل احصاء نشده است.
وضعیت،به جهت نقصی است که در تعریف دلیل یا اماره وجود دارد وگرنه
هر چند این آزمایشها برای برخی زمینههای علمی دیگر نیز به کار می-
لبخوانی نمود و این به عنوان امارهای علیه آنها مورد توجه قرار گرفت.
برای تشخیص چهرهء او توسط شاهد میباشد یا برای شناسایی صدای متهم است.
استثنایی نیز بر این قاعده وجود دارد و آن زمانی میباشد که صدای
قاضی است و از طرف دیگر متهم بدون اینکه در یک صفآرایی قرار گیرد،
دلیل بودن این روش اثبات نیز در زمانی است که ماهیت عمل،همراه با"