خلاصه ماشینی:
"نخست باید دید که آیا دینها زاینده و مولد تمدناند؟پس چرا از تمدن بودایی، کلیمی و بهدینی سخنی در میان نیست؟و تمدن اروپا را نیز تمدن غرب میخوانند نه تمدن عیسوی!از این روی برخی از پژوهندگان نظر دادهاند که تمدنها ابتدا در کنار رودها پدیدار شدهاند:تمدنهای سند(موهنجو دارو)،یانگ تسه(چین)،نیل(مصر باستانی)،اروند رود (سومر و بابل)...
بگذریم از پیروان نظریهء نژادی که تمدن را از آن نژادهای غربی میشمارند مانند خوسه ارتگا1 اسپانیایی که میگوید:تمدن در چهار چوبهء مادرید،لندن،برلین و رم به وجود آمده است و حتی سن پترسبورگ را به شمار نمیآورد!بسیاری از غربیان تمایلی به این اندیشه دارند بی آنکه آن را آشکارا بگویند2و شاید منظور اصلی کنث دوگوبینو نیز در کتابش دربارهء «نابرابری نژادها»3همین بوده است که نژاد پرستان او را از پیشگامان خود شمردهاند گو اینکه او بر خلاف ارتگا صراحة در اینباره چیزی نگفته است.
اهالی حجاز در سدهء هفتم نیز همزمان با مردم قسطنطنیه یا تیسفون نبودند بلکه همزمان با بدویان زمان ابراهیم میزیستند4و مانند ابراهیم که از او در کلده به فلسطین مهاجرت کرد محمد نیز از مکه به یثرب رفت...
ولی نباید فراموش کرد که حامل این متون از قرون ماضی تا زمان عباسی بیزانس بوده است و دیگر اینکه مترجمان این متون مسیحیان نسطوری و سریانی بودند که آنها را تا آن جا که توانستند و به دست آوردند به عربی ترجمه کردند.
در حالی که تا زمان محمد،چین(و هند)در شرق آسیا و ایران و بیزانس در خاور نزدیک متمدنترین مناطق تمدن جهان بودند و اعراب یک مشت چادرنشین در بیابانها، ولی همین اعراب حمله کردند و به گفتهء ابن خلدون«آنان چون یک اردوی ملخ هجوم آوردند و هرچه سر راهشان بود ویران میکردند»..."