خلاصه ماشینی:
"مثالی جدیتر را میتوان در یادآوری این موضوع یافت که در حدود قرن دهم و یازدهم میلادی،فرهنگی در در نواحی شمال شرقی ایران آن زمان شکوفا شد،افرادی را به بار آورد که با شناساندن خود به عنوان افراد خبره در زمینههایی مانند الهیات،منطق،متافیزیک،روانشناسی،پزشکی و موسیقی،بدون شکل دادن به چیزی شبیه روشنگری اروپایی عملا به ایدههای کانت باور داشتند(یکی از نمونههای قابل توجه ابن سینا یا آنگونه که در غرب شناخته میشود،اوی سینا است)6خود نمونهای است از ابطال جدی این نظریه.
نهادها فقط برای چنین کارگزاران اجتماعیای طراحی شدهاند و تنها باید توسط آنها حفاظت و نگهداری شوند:به این دلیل که نهادها به عنوان عناصر لازم برای ایجاد وضعیت تعادل بین نیروهای اجتماعی نه تنها خود نمیتوانند به مثابه نیروهای درونی عمل کنند بلکه در مقام بازوهای امتدادیافتهء آن نیروهای اجتماعی نیز از این کار عاجزند.
یعنی،این پرسش که چه چیزی موجب کارکرد نهادهای غربی است و چرا این کارکرد به آزادیهای مدنی نیاز دارد؟ در نوشتههای دیگر نویسندگان اصلاحطلب ایرانی در آن ایام که نظری به غرب داشتند نیز مضامینی مشابه آراء ملکم-با توجیهاتی کموبیش همسو با نکاتی که وی مطرح کرده است -ملاحظه میشود46اما خط دیگری هم در اندیشههای ملکم وجود دارد که آن را خاستگاه نوع نگاه خاصی در زمینه مسئلهء اصلاحات میتوان برشمرد.
برای شکستن این مقاومت ملکم پیشنهاد میکند که اسلام باید به مثابه منبع این ایدهها معرفی شود،چون در نوع شیعهء اسلام که در ایران رایج است و در آن تفسیر اصول دینی و احادیث مجاز است،بنابراین ایدهء اصلاحات باید به مثابهء اندیشهء مورد تایید اصول و احکام مذهبی تبلیغ شود."