چکیده:
بینالمللی شدن حقوق کیفری، حرکتی است که سرانجام آن را بهدرستی نمیدانیم. از این حرکت تنها شکلهای آن را میشناسیم که برخی از آنها کم و بیش نامتقارن هستند. مقاله حاضر، این بیتقارنی را از کمترین تا بیشترین اندازه آن، بررسی میکند و دشواریهای ناشی از آن جهت نظریهپردازی در مورد مجموع این شکلها را خاطرنشان میسازد.
خلاصه ماشینی:
سال بیست و پنجم،شمارهء 39،1387،صص 147-163،تاریخ دریافت مقاله؛4/5/1387،تاریخ پذیرش مقاله:9/8/1387شکلهای نامتقارن بینالمللی شدن حقوق کیفری*
بینالمللی شدن حقوق کیفری،حرکتی است که سرانجام آن را به درستی نمیدانیم.
1-بینالمللی شدن حقوق کیفری در پژوهشهای فراوانی بررسی شده ولی به ندرت مورد
آشکار میشود بهطوری که مفهومسازی آنچه زیرعنوان بینالمللی شدن حقوق کیفری قرار میگیرد
در راستای این نگرش است که برای روشن ساختن مشکل یاد شده و در نبود راهی برای
غلبه بر آن،برخی از شکلهای نامتقارن بینالمللی شدن حقوق کیفری را مرکز توجه قرار میدهیم
در اینجا تعریفی که کلود لمبوا( claude lombois )از حقوق کیفری بینالمللی بهدست میدهد شایسته یادآوری است
اروپایی حقوق بشر ایجاد شده است همواره تنشی از یکسو میان«وحدت»و«گوناگونی»رژیمهای حقوقی و از سوی دیگر
مهم بینالمللی شدن کیفری مربوط به نوع ابزار حقوقی به کار رفته است.
13-کنوانسیون بینالمللی ابزاری است بسیار متناقض با بینالمللی شدن حقوق کیفری.
است که حقوق کیفری یا خود را تحمیل کند یا کنار رود.
سرکوب و بینالمللی شدن برای حمایت از حقوق بنیادی.
و روشن است که حقوق کیفری بینالمللی نباید بعد دوم آن را فراموش کند.
( geert cortens )هستند که در کتاب خود با عنوان حقوق کیفری اروپایی این دیدگاه را نظاممند
مواردی وجود دارد که در آنها تنها بحث از کارکرد ابزاری این حقوق نیست بلکه کارکرد
بینالمللی شدن ارزشهای متفاوتی چون حمایت از بشریت(آنچه که پژوهشگران حقوق کیفری از
این دو را میتوان پشتسر گذاشت«فرضیهء مورد تحقیق در اینجا این است که حقوق کیفری با
شدن ازجمله بینالمللی شدن حقوق کیفری بوده است.
شده با نام حقوق کیفری بینالمللی بررسی کند.