خلاصه ماشینی:
"چهرهای که دنبالهء کار فلسفهء شرقی ابن سینا را گرفت و از همین سررشته به احیاء حکمت الاهی حکمای باستان ایران رسید،یعنی شیخ اشراق،شهاب الدین یحیی سهروردی،و کسی که این راه را پیش پای کربن گشود لویی ماسینیون مؤلف مصائب حلاج بود.
یادم میآید یکبار از دوستم سید جلال آشتیانی(که در تهیهء متون فلسفی ایرانی-اسلامی را نمینویسید و مراحل عمدهء آن و پیوندهایی را که در تکوین اندیشههای فلسفی وجود دارند نشان نمیدهید؟»نگاهی طولانی به من افکند و سپس نکتهای را یادآور شد که در من تأثیر بسیار گذاشت:«ترسیم دورنمای کلی اندیشهء فلسفی به صورتی که شما میخواهید برای من ناممکن است،من روش مناسب برای این نوع پژوهشها را نمیشناسم،وجود خود من خلاصهای است از این فلسفه».
یادم میآید کربن آن شب به موضوع نخستین گناه آدمی،به هبوط بشر،پرداخت،و با طرح این مشکل در قالب مسیحیت از علامه طباطبایی پرسید:«آیا عرفان اسلامی نیز به گناه آغازین معتقد است؟»سپس،با نقلقول از یک مؤلف فرانسوی که اکنون نامش را فراموش کردهام، افزود:«دوهزار سالی که از آن گناه آغازین میگذرد کارمان را به جایی رسانده است که دیگر از گناه بدمان نمیآید.
L'imagination Cre?atrice dans le soufism d'jhn Arabi,Flammarion,Paris,1958 (به تصویر صفحه مراجعه شود) @روی جلد کتاب«هانری کربن،آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی» از دید نافذ و دگرگونساز کربن،همه چیز معنایی رمزی مییافت و او با همین روحیه بود که دو مقالهء زیر را نوشت:از ایران تا ارانوس(1953،و زمان ارانوس(1956).
آنچه در روانشناسی یونگ کربن را شیفتهء خود میکرد این بود که او با جرأت تمام «واژهء روان9را به کار میبرد و آدمی را وامیداشت که به کشف روان خویش برخیزد»."