چکیده:
محور بنیادین این پژوهش بر یافته هایی استوار است که از پاسخ به پرسشهای زیر به دست آمده اند: 1- شورش قلندر در اثر چه زمینهها و عواملی پدید آمد و در پی چه اهدافی بود؟ 2- ماهیت فکری و اجتماعی این شورش و فرآیند تحولات آن چگونه بوده است؟ 3- سرنوشت این شورش چگونه رقم خورد و چرا؟ و 4- چه پیامد هایی را در پی داشت؟
این شورش که در دوره زمامداری شاه محمد خدا بنده صفوی (995-985 ه.ق) در ولایت کوه گیلویه رخ داد و چندین سال مایه اشتغال دولت وی بود، با بهره جستن از زمینه های اجتماعی - اقتصادی و بحران سیاسی گریبانگیر دولت صفویه و نیز برخی آموزه های مذهبی، توانست توده وسیعی از مردم تاجیک (غیرترکمان) آن ناحیه را که از حاکمیت قزلباشان افشاری و از ستم پذیری و حاشیه نشینی در نظام اقتصادی موجود ناراضی بودند، به گرد خویش فراهم آورد و با وعده کشورستانی و جهانگیری و برپایی سلطنتی دیگر، با دعوی اسماعیل میرزایی و بر کشاندن هواخواهان به مناصب و مدارج عالی توام با بهبودی وضعیت معیشتی، احساسات آنها را علیه دولت مرکزی و عاملان آن در منطقه بسیج نماید. با اینکه این شورش به نوبه خود به خیزش اجتماعی گسترده و مخاطره آمیزی تبدیل شد و از کانون ظهور خود فراتر رفت و مناطق همجوار را نیز در بر گرفت، لیکن سرانجام به دست دولتیان سرکوب شد و نتوانست تغییر بنیادینی در وضعیت موجود و حیات دولت صفوی پدید آورد.
در این مقاله، علل بروز شورش قلندر در کوه گیلویه و عوامل موقعیت ساز وی، ماهیت فکری و اجتماعی شورش و فرآیند تحولات آن، دلایل پیوستن مردم به قلندر و سرانجام عوامل ناکامی و پیامدهای شورش بررسی و تحلیل شده است. این پژوهش از نوع پژوهش تاریخی و به روش کتابخانه ای است و داده های تاریخی با استناد به منابع اصلی به شیوه فیش نگاری گردآوری شده است. سپس با ارزیابی و تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده، به سازماندهی و استنتاج از آن پرداخته شده است.
The fundamental basis of this research is based on the results of appropriate answer to the following questions: What kind o f backgrounds and agents caused the Qalandar’s Riot? What was its purpose? What was its intellectual and social end? What was the process of its upheaval? And how and why did such riot happen and what were the consequences of this riot? This riot happened during the sovereign of Shah Mohammad Khodabande Safavi (1577-1586) in Kouhgilouye province and the affected his monarchy for several years. It was partly due to socio-economical restlessness and political crisis involving the Safavid government; the unstable situation contributed to the inflections of a vast group of Tajik people who were living in the area and were fed up with the ruling of Afsharid Qezelbash. Qalandar became a center of attention. He made lots of promises such as guarantee of development of their territory and conquering the world، and through the claim of Esmail Mirza to erect a new kingdom by promising to promote them to prominent political positions and assuring to enjoy better life styles. As a result of such promises he could raise the folk against the central government and its advocates. This paper will fully scrutinized the major causes of the riot of Qalandar in the Kouhgilouye، the back grounds leading to its intellectual، social bases as well as the process of its upheavals، the reasons that why people attended to this riot and responded to Qalandar’s invitation، and finally the factors contributing to its deficiencies and the outcomes of it.
خلاصه ماشینی:
ق)در ولایت کوه گیلویه رخ داد و چندین سال مایه اشتغال دولت وی بود،با بهره جستن از زمینههای اجتماعی-اقتصادی و بحران سیاسی گریبانگیر دولت صفویه و نیز برخی آموزههای مذهبی،توانست توده وسیعی از مردم تاجیک(غیرترکمان)آن ناحیه را که از حاکمیت قزلباشان افشاری و از ستمپذیری و حاشیهنشینی در نظام اقتصادی موجود ناراضی بودند،به گرد خویش فراهم آورد و با وعده کشورستانی و جهانگیری و برپایی سلطنتی دیگر،با دعوی اسماعیل میرزایی و برکشاندن هواخواهان به مناصب و مدارج عالی توأم با بهبودی وضعیت معیشتی،احساسات آنها را علیه دولت مرکزی و عاملان آن در منطقه بسیج نماید.
هرچند باید از راجر سیوری یاد کرد که در مقاله خود با عنوان«پردهای بسیار مهم از تاریخ صفویان»،پس از نقل گزارش اسکندر بیک ترکمان از چهار اسماعیل دروغین،به تفسیری کوتاه درباره ظهور آنها پرداخته(20/صص 363-374)و نیز والتر هینتس که در پایان کتاب شاه اسماعیل دوم صفوی،به اختصار با برداشت از ریاض الفردوس به ظهور قلندر مظفر در کوه گیلویه اشارهای نموده است(33/صص 149-150).
گرایش به بازگرداندن مرشد کامل به موقعیت پیشین خود که در میان لرها،کردها و دیگر تاجیکان هواخواه این قلندران باقی مانده بود نیز نشانهء دیگری برای نوعی رجعت به حکومت مذهبی اوایل صفویه ذکر شده است(همان/ص 373).
بدین ترتیب،شورشی که چندین سال از اوایل حکومت شاه محمد خدابنده، دولت صفوی و افشارهای حاکم بر کوه گیلویه را به خود مشغول کرده بود و باعث آوارگی و استیصال افشارها و کشته شدن امرای بزرگی از آنان،چون خلیل خان،محمود خان و دیگران و تاراج اموال و اسباب و احشام بسیار آنها گشته بود،با همکاری و اتفاق قزلباشان افشار و ذو القدر درهم کوبیده شد.