خلاصه ماشینی:
"ربط اینها با نوشتههای دیگر وولف-داستانها و نقد-چیست؟چطور باید یادداشتهای شخصی یا نامهای را که برای گیرندهء خاصی نوشته شده خواند؟آیا نظرگاههایی را که وولف در یادداشتها بیان کرده باید هنگام خواندن داستانهایش مد نظر داشت؟آیا امضای او پای نامههایش یعنی اینکه حقیقی است؟در اینجا این پرسشها و سئولات دیگر را میکاوم و پیشنهاد میکننم که نظریهء پستمدرن چارچوب ارزندهای عرضه میدارد که به وسیلهء آن میتوان گونههای ادبی را ارزیابی کرد.
چه کسی همهء این نوشتههای سرسری را میخواند؟(یادداشتهای روزانه 5،ص 269) در این قسمت دوست دارم یادداشتها و نامهها را به عنوان کار هنری متمایز و بیشتری موازی با داستان و نقد ویرجینیا وولف بررسی کنم،نه چون ضمیمهء آنها.
در این قسمت میخواهم از طرز خوانشی از نامهها و یادداشتهای وولف بحث کنم که آنها را چون نوشتار در نظر میگیرد.
ماجراجویی و کشف و راه ندادن به هیچ اداواطوار خشک:انعطافپذیر بودن و برهنه در برابر حقیقت(یادداشتهای روزانه 4،ص 252) سو نظر میدهد که نخستین گام به سوی وجه زنانگی نوشتار کار سخت بر خویشتن است و یادداشتهای و نامههای وولف همین روند را نشان میدهد.
سو اشاره میکند که نوشتار اگر قرار است جان بگیرد از جانب خواننده به تلقی موافقی نسبت به زنانگی نیاز دارد و یادداشتها و نامههای وولف خبر میدهند که از این نکته آگاه بوده است.
(یادداشتهای روزانه 1،ص 266) در عین اینکه نه یادداشتها با معیارهای دقیق وولف منطق بود و نه نامهها و به همین دلیل او نمیخواست همهء آنها منتشر شوند،عقیدهء من این است که در پرتو نظریههای پستمدرن میتوانند بارآور باشند."