خلاصه ماشینی:
"اشاعره نیز به کلام باطنی معتقد بوده و آن را«کلام نفسی»خواندهاند و این بیت در این باب است:ان الکلام لفی الفؤاد و انماجعل اللسان علی الفؤاد دلیلاحکیم ما بر اثر این اعتقاد که غیر از نطق و قلم ظاهری، تکلم و نوشته دیگری نیز هست، مسائل وحی و تکلم حق و سخن فرشته را با پیامبر و اینکه فرشتگان اعمال مردم را مینگارند و مردمان نامه عمل خویش را میخوانند، حل نموده و در این باب گفته است: «آن تخیل که عامه بیتمیز[کرده است که همی]گوینده فرشتگان (مرد)فعلهای مردمان را بر طومارها همی نویسند و به قیامت مر هر کسی را نامهای نوشته بدست اندر نهند، فاسد است و معنی آن ندانند و آنچه همیگویند که جبرئیل سوی مصطفی صلی الله علیه و آله آمدی و آیات قرآن را به آواز بگفتی تا رسول بشنودی به گوش جسمانی محال است، از بهر آنکه آواز جز[از]بیرون جستن هوا از میان دو جسم بحال نشود و فرشته جسم نیست بلکه روح است و تصویر جهال امت اندر این معنی بخلاف قول خدای است، از بهر آنکه خدای تعالی همیگوید[که]آرنده قرآن سوی رسول روح است و روحجسم نباشد و آنچه جسم نباشد از او آواز نیاید پس از فرشته آواز نیاید و همیگوید بر دل رسول فرود آمد جبرئیل و همی نگوید که پیش چشم او آمد و آواز داد، بدین آیه:و انه لتنزیل رب العالمین نزل به الروح الامین علی قلبک لتکون من المنذرین بلسان عربی مبین 7 نیز گوید:عقل گفتار الهی است با مردم تشخیص نیک و بد را بدان آموخته است و عالم نوشته الهی است بدین دلیل که نوشته اثری است صناعی و هنری از نویسنده که بر اشیاء خاکی(-مواد زمینی) نگاشته و اثر آفریدگار، صورتهایی(-نقوشی)است که بر خاک ترسیم شده است و این آیه را مؤید گفتار خویش آورده است: و فی الارض آیات الموقنین و فی انفسکم افلا تبصرون 8 ناگفته نماند که ناصر خسرو چنانکه شیوه اسماعیلیان است، اهل تأویل بوده و توجه به ظواهر را بویژه عوام میدانسته است."