چکیده:
یکی از روشهای عقلایی رایج در میان ملل و نحل تقیه است.این شیوه که به معنی خودداری از افتادن به دام خطر و مهلکه میباشد در اسلام نیز با عمل عمار یاسر و تأیید پیامبر اسلام سپری برای حفظ جان افراد مسلمان در مواقع خطر قرار گرفته و به گفتهء ائمهء معصومین علیهم السلام جزء دین و آیین اسلام واقع شد.البته برخی از مغرضین و یا ناآگاهان به شرایط و موقعیتهای اجتماعی،آن را نوعی کذب و نفاق دانستهاند،که در این نوشته فرق میان تقیه و نفاق و کذب کاملا توضیح داده شده و فصل ممیز میان آنها بیان گردیده است. همچنین اختلاف میان علمای شیعه و سنی در رابطه با موارد جواز تقیه نیز مورد بررسی قرار گرفته است.علمای اهل سنت اصولا تقیه را در جلوگیری از خطر نفس جایز میدانند.نقش تقیه در احکام تکلیفی،حقوقی،کیفری وضعی و اینکه آیا تقیه فقط کیفری اخروی را از مکلف سلب میکند یا تمام آثار اعمال صحیح نیز بر اجرای آن مترتب است از دیگر مباحثی است که در این نوشته مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه آنکه،تقیه سپری است که عقل در مقام خطرهای مهلک آن را سد راه قرار میدهد و شرع نیز که عقل کار است آن را امضا نموده وظیفه دانسته است.
خلاصه ماشینی:
"شیخ انصاری در اینباره میگوید:عملی که با تقیه انجام میشود ظاهرا باطل است، زیرا اگر شخصی به حکم تقیه عبادتی را برخلاف انجام داد یا محرمی را مرتکب شد، این دلیل نمیشود که اعمال باطل و حرام او صحیح و حلال تلقی گردد مگر اینکه قایل شویم حدیث رفع که از پیامبر نقل شده است(بابویه قمی،بیتا،ص 485)بیانگر این است که عمل مکره نه تنها در اعمال عبادی نیاز به اعاده و قضا ندارد که در جنایات نیز مجازات و کیفر نخواهد داشت.
برخی از فقهای متأخر شیعه در رابطه با مأمور مجبور به قتل میگویند:هرچند نظر مشهور فقها آن است که مأمور مجبور حق اجرای دستور آمر را ندارد و در صورت ارتکاب قتل قصاص میگردد اما این نظریه قابل خدشه است،زیرا هرچند حدیث ارکاه امتنانی است و شامل این موارد نمیشود،اما مطلب از زاویه دیگر محل اشکال است و آن اینکه این مسئله جنبه اصولی داشته و از باب تزاحم است،به این معنا که مأمور میان دو عذر مهم قرار گرفته است،یکی ارتکاب عمل حرام که قتل نفس محترمه باشد و دیگری ترک واجب که حفظ نفس و واقع نشدن در وادی هلاکت است و با توجه به اینکه این دو هیچ کدام بر دیگری رجحان ندارند ناگزیر به پذیرش این امر هستیم که مأمور مخیر است که یا دستور آمر را اجرا کند و نفس خود را حفظ نماید و یا مخالفت کرده و خود را بکشتن بدهد."