چکیده:
یکی از اصلیترین موضوعاتی که برای تداوم فرهنگی یک ملت و جامعه و پیشگیری از گسست فرهنگی در میان آحاد آن به عنوان یک ضرورت غیر قابل انکار خود را مینمایاند،در دسترس بودن تعاریف موضوعات،و به ویژه موضوعات و مفاهیمی است که دارای بار فرهنگی و معنوی و فلسفی هستند.یکی از رایجترین این موضوعات«هنر»است که به دلایل عدیدهای همچون معادل گزینیهای ناصواب،فقدان منابع و مراجع بومی،وسعت ترجمهها و اتکا به آنها؛و سیطره و گسترش تعاریف و معیارهای بیگانه،در مقایسه با گذشته در میان ایرانیان دچار افت معنایی و غربت و دگرگونی و استحالهی معنایی و مصداقی شده است. علی ایحال،با احالهی مطالعهی بسیاری از موضوعات فوق الاشاره به منابع ذیربط،در این مجال ضمن تذکر معنای«هنر»در گذشتهی زبان فارسی،به نظر برخی متفکران معاصر که میتوانند به عنوان ادامهی فرهنگ اصیل ایران اسلامی مطرح شوند،اشاره خواهد شد.مطالعهی آراء این متفکران نشان خواهد داد که آراء و نظریههای مطرح شده از سوی آنها،با آنچه غرب مدرن از«هنر»مدنظر دارد و جامعهی معاصر نیز آنها را پذیرفته(یا میاندیشد که حق با آنهاست)کاملا متفاوتاند.
خلاصه ماشینی:
در عین حالی که بسیاری از دستاندرکاران حرفهای هنر(به معنای عام آن)،یا بیخبران مقلد غرب،یا آنانی که از مفهوم حقیقی هنر و رسالت و سابقهی آن در ایران آگاهی نداشتند،فقط بر برخی فعالیتها نام«هنر»مینهادند و آثار و رشتههای خاصی را هنر میدانستند و تعاریف سخیف رایج دوران معاصر از هنر را میپذیرفتند،مصلحان و بزرگان و حکما،همچنان بر ارائهی تعریفی متمایز و اصیل از«هنر» و مصادیق و عملکرد و وظیفهی آن،که طبیعتا رسالت و تعهدی را نیز (*)عضو هیأت علمی دانشکدهی هنر و معماری،واحد علوم و تحقیقات (به تصویر صفحه مراجعه شود) برای هنرمند در پی دارد،مصر بودهاند(که در سطور آتی به برخی از آنها اشاره میشود).
برای نمونه،میتوان زیبایی را ذکر کرد که علیرغم این در بسیاری متون فلسفی و عرفانی و ادبی و حتی آثار کلامی مورد توجه و توضیح قرار گرفته و از مراتب و ادراک آن سخن گفته شده است،اما در فضا و برنامههای آموزشی جای نظر «فرهنگ و تفکر ایرانی»در مباحث مربوط به زیبایی و زیباییشناسی کاملا خالی است.
مروری بر آراء مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیاتی که مربوط به«شعر»(به عنوان جلوهی بارزی از هنر)است به نکاتی اشاره میکند که این نکات همان ویژگیهایی هستند که میتوانند به عنوان اصلیترین ویژگیهای هنر بیتعهد دوران معاصر محسوب شوند،هنر بیتعهدی که در پناه شعارهایی چون«هنر برای هنر»و«آزادی هنرمند»خویش را از همهی قیود اخلاقی و از پیش تعیین شدهی الهی و انسانی آزاد و رها میپندارد.