چکیده:
این مقاله در کنفرانس زیباییشناسی بین فرهنگی کشورهای حاشیهی اقیانوس آرام ارائه شده است.نویسنده معیارهای زیباییشناسی در آفریقا را از دیدگاه فلسفهی قومی بررسی میکند.در ابتدا شرح مختصری دربارهی اصطلاح فلسفهی قومی ارائه میدهد و سپس مفهوم زیبایی و نحوهی خلق آثار هنری در آفریقا را در چارچوب این فلسفه تشریح میکند.تأکید مقاله بر متفاوت بودن زیباییشناسی آفریقایی با زیباییشناسی غربی و اهمیت «جمع»به جای«فرد»در فرهنگ آفریقایی است.
خلاصه ماشینی:
"من در پاسخ به آنان که شاید بپرسند:«این چهجور فلسفهای است؟»یا«اصلا محسوب میشود یا نه؟»از زبان خود ساکاموتو هایاکودای9میگویم: [سؤال این است که]وقتی موضوع بحث ما فلسفهی مدرن است آیا باید معنای فلسفهی مدرن را در کتب و ایدههای جدیدی که دربارهی همان موضوع قدیمی که سالها در دانشگاههای آکسفورد و برکلی بحث میشده جستوجو کنیم یا منابع فلسفی و فکری دیگری نیز در دسترسمان هست که شاید اعتبار آکادمیک نداشته باشند ولی به ضربان قلب بشر نزدیکترند؟مثلا فلسفهی دوران جدید10چطور است؟یا فلسفهی دین آزاد؟یا فلسفههای مردمی،که در اسطورهها و افسانهها،در پندها و مثلها از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند؟یا فلسفهی چند فرهنگی؟آنچه امروزه فلسفه نام میگیرد مورد بحث و اختلاف نظر شدید است.
اونین ووئنیی18،فیلسوف زیباییشناس آفریقایی،در تأیید این نکته میگوید: زیباییشناسی یا تفسیر سنتی در آفریقا،یا نحوهی درک آثار هنری که در جهان آفریقایی یک اصل محسوب میشود،ناگزیر در امتداد خطوط دیگر نظریات و اصول آفریقا قرار میگیرد.
فلسفهی تطبیقی،که این توانایی را به ما داده که خودمان را با دیگر سنتهای فلسفی مقایسه کنیم،در حال به دست آوردن روحی معنوی است و این واقعیت را میتوان در تمایل هرچه بیشتر ملتها به گفتوگو،در بالا رفتن میزان شکیبایی و سعهی صدر و نیز در اشتیاق بیپایان برای شناختن انسان دید،شناختی که تنها منحصر به شناخت انسان جهانی نیست بلکه شناخت ابعاد فرهنگی و تاریخی و نیز شناخت جهان او را نیز دربر میگیرد."