چکیده:
پس از دههی 1970،به ویژه پس از رواج اینترنت،مفهوم سواد به کلی تغییر کرده و مفاهیمی چون سواد اطلاعاتی، سواد آماری،سواد رسانهای،سواد زیستمحیطی،...باب شده است.این مفاهیم از دو جهت سزاوار توجهاند: نخست این که ابعاد کاربردی دانش را پررنگتر میسازند،و دیگر این که نشان میدهند انسان عصر سایبراسپیس، بسیار بیش از گذشته با نگاهی مسئلهمدارانه به زندگی و جهان مینگرد،و پدیدار شدن اصطلاحها و فعالیتهای زیستمحیطی مثل محیطباوری،اکوسیستمها،اکولوژی،جامعهشناسی محیط زیست،استعارهی«گایا»،اخلاق و زیباشناسی محیط زیست،و سوادآموزی زیستمحیطی،با نیازها،روندها و ملزومات اقتصادی،اجتماعی،سیاسی و فرهنگی انسان این عصر ارتباط دارد.این مقاله به بررسی چیستی،چگونگی،و تاریخ سواد و سوادآموزی زیستمحیطی و رابطهی زیباشناسی محیط زیست با این مقوله میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"15 پس از رواج اینترنت و رسانههای دیجیتالی و دسترسی عمومی به وب جهانگستر،حجم اطلاعات دربارهی محیط زیست،حفظ محیط زیست و ابعاد تخریب زیست محیطی به گونهای شگفتانگیز چند برابر شده است و هماکنون ما در نخستین دههی هزارهی سوم با دو پدیده-یا دو جریان-مواجهیم که تصویر پارادوکسیکالی از انسان امروز به دست میدهند:از یک سو زیستگران این کره خاکی با سرعت و شدت و شتابی باورنکردنی در حال تخریب زمیناند و گویی ویرانگری زمین به مسابقه و چالشی بزرگ و جهانی بدل شده است؛و از سوی دیگر،صدها و هزاران نفر از ساکنان این کره به تنهایی یا در دل نهادهای خدماتی و آموزشی زیستمحیطی،جریان عظیمی از اطلاعات زیستمحیطی را با هدف احیاء مجدد زمین تولید و منتقل میکنند و با اراده و ایمان و عشق به خاک مادری،با زبان و قلم و قدم برای نجات انسان و این سیارهی زیبا میکوشند.
اما به راستی آیا برای نجات از این خطر جهانی باید همه نیروهای دست در کار محیط زیست متحد شوند،یا این اتحاد و بسیج عمومی عملی نیست و عمل رهاییبخش میتواند در نقطهای از گسترهی اقدامات فردی و اجتماعی و در انواع سطوح محلی،ملی،منطقهای،و جهانی صورت گیرد؟دانشمندان و آموزشگران و اندیشمندان محیط زیست،کلید حل مسئله را در آموزش میدانند و معتقدند اگر نقطهی کوری هست در سوادآموزی زیستمحیطی است که نیازمند بررسی و نقد و چهبسا تغییر و تحول بنیادی است.
اکنون این ارتباط را با آوردن مثالی برای هریک از این موارد نشان میدهم: الف)حیطهی دانش:هیچ آموزشی از فراگیری و یاددهی یک سلسله اصول پایهی نظری بینیاز نیست و لازم است فراگیران در حین آموزش زیستمحیطی-به ویژه در سطوح کارکردی و عملیاتی -از تاریخ و روند تعاملهایی که بین نظامهای طبیعی و اجتماعی صورت گرفته آگاه شوند،و بدانند که اولا پژوهشهای امروزی زیستمحیطی در عصر حاضر مبتنی بر سنت و سابقهای دیرینه است، و ثانیا در اقدامات زیستمحیطی پیشین(مثل ساختن کاریزها،سدها،باغها،بادگیرها،گندابروها،و تأسیسات زیستمحیطی شهری و..."