خلاصه ماشینی:
"ما صرفا میخواهیم به این نکته اشاره کنیم که بر ساختن نوعی زیباشناسی(و به ویژه زیباشناسی ادبی)چپگرایی را با دو نوع مشکل یا مسئله مواجه ساخته است که میتوان به ترکیبی از آنها،یا به هریک از آنها به صورت جداگانه پرداخت: الف)چگونه میتوان وجه ایدئولوژیکی خاصی را برای«هنر»و«زیباشناختی»تبیین کرد؟ ب)چگونه میتوان موضع یا مواضع طبقاتیای را که ممکن است فی نفسه متناقض باشند،در چارچوب منازعات ایدئولوژیک طبقاتی-موضع طبقاتی مؤلف و به شکلی مادیتر«متن ادبی»- تحلیل و تبیین کرد؟ اولین مسئله را آشکارا ایدئولوژی مسلط مطرح و به چپگرایی تحمیل کرده است،بدین منظور که منتقدان را وادار سازد تا زیباشناسی مختص خود را ایجاد کنند و نیز با هنر،اثر هنری و تأثیر زیباشناختی«تسویهحساب»کنند،تصفیه حسابی که لسینگ،هگل،تین،والری و دیگران نیز بدان دست زدهاند.
اما آیا این روند جدید،حتی اگر گاهی واجد تأثیر سیاسی بیواسطهای باشد،دگرگونی حقیقی به شمار میرود-این نکتهی ساده که در دستاندکاران هنر(نویسندگان و هنرمندان،و همچنین استادان و دانشجویان)نوعی ایدئولوژی چپگرایانهی شکل و عملکرد اجتماعی هنر را ایجاد کند(حتی اگر این کارکرد گهگاه واجد منفعت سیاسی بلاواسطهی خاصی باشد)؟آیا همین کافی است که به چپگرایی و مدافعانش نوبت داده شود که آثار هنری را ب شیوهی خاص خود بچشند و مصرف کنند؟در واقع تجربه ثابت میکند که این مضامین را میتوان کاملا جانشین مفاهیم ایدئولوژیکی مستولی بر «زندگی فرهنگی»کرد،مفاهیمی که اساسا بورژوایی یا خردهبورژواییاند؛و با اینکه[این جایگزینی صورت میگیرد]جایگاه هنر و ادبیات در چارچوب رویهی اجتماعی و از این رهگذر رابطهی عملی افراد و طبقات با تولید آثاری هنری،به هیچ وجه جرح و تعدیل نمیشود."