خلاصه ماشینی:
"اگرچه[در]طهران هم،بعد از هلاک سردار،خوف اشرار و الواط تمام شده و متدرجا مثل بیرون دروازه میشود،و از قرار معلوم روز دوشنبه دوم جمادی الثانیه در یک منزلی همدان با پیش قراولهای اردوی مجلل السطان که عدهء آنها پانصد نفر بوده جنگ سختی[؟]واقع شده و از طرفین اندازهای کشته شدند و بعد از جنگ،پیش قراولها در قلعهء قریه معروضه رفتند.
ولی سهراب خان چون ظاهرا مسلمان بوده جان خود را فورا فدای دولت نمودند و از قرار معلوم فورا هر دو خرقهء بدن را راحت نمودند و همان روز دوشنبه در فوق العاده از شجاعت و دلاوری و غلبهء سردار بر طرف،و کشته شدن سیصد نفر از طرف و شش نفر از مجاهدین که طرف خودشان باشد،نوشته بودند و خیال داشتند که هلاک سردار را محض مصلحت دولتی پنهان نمایند.
مجلل السلطان را دو روز بعد خودشان در فوق العاده نوشتند دستگیر شده و فرار نموده و در باب سالار الدوله اظهاری از خلافنویسی خود نکرده،ولی از میان ارامنه دویست نفر انتخاب شده و اعلان دادند که ماها میخواهیم برویم سالار الدوله را در عوض سردار یپرم خان،هر کجایی باشد،بکشیم،و از دولت از برای مخارج مسافرت توقع و تمنایی نداریم و اسلحه از دولت نمیخواهیم.
4از زمانی که شاهزاده فرمانفرما جنگ نمودند و قریب پانصد نفر سوار و سرباز فراهانی و به قول خود قزاقها چهارده[؟]نفر قزاق به کشتن دادند و خودشان هم گلوله خورده و از کار افتادند و ریاست اردو با یپرم خان شد و مشارالیه هم به جهنم واصل گردید و بعد از آن هم دو سه جنگ اتفاق افتاده،هنوز فتحی نکردند و در تمام جنگها مغلوب مقهور بودند."