چکیده:
سماع و وجد از امور پسندیده و رسوم اختیاری در نزد صوفیه است که ایشان آن را به اجتهاد خود وضع کردهاند، بنابراین میتوان انتظار داشت که علاوه بر معنای ظاهری، پوشیدگیهایی نیز در این رسم و امر باشد. هدف از تدوین این مقاله، دستیابی به این سر و نیک فهمیدن این رسم است.در نزد این طایفه، سماع درست، شنیدن بهحق است و شنیدن هر چیز بر پایة حق و حقانیت آن. این امر بنای آن میگردد که اهل سماع با عنایت به بحث وجد در سه طبقه جای گیرند: طبقة اول ابنای حقایق هستند که در سماع، گفت و گوی خود با حق را میشنوند. ایشان را «واجدان مفتون» خوانند.طبقة دیگر اهل مناجاتاند که به واسطة درک معانی کلام و ابیات، سماع ایشان به گونة خطاب دل ایشان با حق است. ایشان را «واجدان مغلوب» خوانند.اما طبقة سوم که حقانیتشان در نزد صوفیه محرز است را فقرای مجرد نامیدهاند زیرا سماع ایشان به دلیل بریدن از جملة تعلقات دنیایی، حقیقی و با صفای باطن است. صوفیه ایشان را «واجدان منظور» مینامند.
خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر، یکی از مثالهای عقلی است که در نفس کلی، به صورت انوار روحانی ذاتی و اشباح نورانی ملکی، جلوهگر میشود و همه کوشش و حرکتش در تسبیح و تقدیس خداوند است، که چون نفس کلی از این فضایل و خیرات سرشار شد، خواست که به علت خود تشبه جوید و مفید گردد.
وی نفس را جوهری مجرد و قائم به ذات میداند که در بدن انسان و در جسم دیگری منطبع نیست، بلکه مفارق از همه مواد و اجسام است (ابن سینا 1952 : 95)، اما این جوهر مجرد تعلق و اختصاص به بدن انسان (مادام که این بدن زنده باشد) دارد.
هر نفــس نو میشــود دنیــا و ما بی خبـــر از نو شـــدن اندر بقا (مولوی 1363 : 1144) و از جسم به واسطه این حرکت جوهری نفس حادث میشود (ملاصدرا 1990، ج 8 : 330)، به عبارت دیگر، نفس، جوهر مستقلی است که نخست به صورت جسم ظاهر میشود و آنگاه از طریق حرکت جوهری به نفس نباتی، نفس حیوانی و سرانجام نفس ناطقه انسانی تبدیل میشود: در ابتدا که نفس بر ماده بدن افاضه میشود، صورتی جسمانی مانند صورت محسوس و صورت خیالی است و در ابتدای امر صورتی عقلانی نیست زیرا محال است که از صورتی عقلی و مادهای جسمانی یک نوع جسمانی مانند انسان ایجاد شود."