چکیده:
ادبیات آرمان شهری،یکی از انواع فرعی ادبی-در ادبیات جهان-است که در فرهنگ و زبان پارسی نیز نمونههای متعدد و متفاوتی برای آن یافت میشود. در این جستار،سعی شده است،برای اولینبار،یک طبقهبندی موضوعی از این گونهء ادبی ارائه شود،و این آثار،در سه زمینهء:آرمان شهر اساطیری،آمان شهر فلسفی و آرمان شهر ادبی تقسیمبندی شوند.سپس، نمونههای هرکدام از انواع ذکر شده،در آثار ادب کلاسیک فارسی معرفی و بررسی خواهند شد.
خلاصه ماشینی:
"او از کاخ بلندی میگوید که درعین شکوه و شگفتی،سر به کیوان میساید و در آن شاه اهریمنی جای گرفته است: "ز یک میل کرد آفریدون نگاه یکی کاخ دید اندر آن شهر شاه فروزنده چون مشتری بر سپهر همه جای شادی و آرام و مهر که ایوانش برتر ز کیوان نمود که گفتی ستاره بخواهد بسود بدانست کان خانهء اژدهاست که جای بزرگی و جای بهاست" (792/86/1-492) نمونهء دیگری از این شهرهای اساطیری دشمنان،در"بهشت گنگ"افراسیاب متجلی میشود؛شهری شگفت که در زیر زمین،به نیروی جادو استوار شده بود و بندهشن آن را اینگونه توصیف میکند: "دربارهء خانهء افراسیاب،گوید که زیر زمین به جادویی ساخته شده است.
سنایی در یکی از مراحل سلوک مسافر داستانش-که میتواند رمزی از روح انسانی باشد-به هدایت پیر راهنما (عقل فعال)به"اقلیم پاک"میرسد،که همهء نورهای عالم در آن متجلی است؛ سرزمینی با صورت و سیرتی بدیع: "هر یکی در نطق میسفتند با من و او به خلق میگفتند کین همه تعبیه ز بهر شماست هر دو باشید؛شهر،شهر شماست" (همان:26،بیت 434) و البته تفاوت اصلی ناکجا آباد عرفا،با سایر آرمان شهرهای ادبی،در این است که آنچه محتوای آرمانی این شهرهای مثالی را تشکیل میدهد،نه آرزوهای زمینی انسان را -که در مقام عاشق است-شامل میشود،بلکه هستی معشوق-که عارف در پرتوی وجود او آرزویی جز وصل ندارد-یگانه مظروفی است که این ظرف درونی را پر میکند."