چکیده:
صلاحیت تمام دادگاههای بین المللی کیفری موردی، متوجه جنایاتی بوده است که قبل از تشکیل آنها ارتکاب یافته اند. اما مقررات شکلی و ماهوی اساسنامه دیوان بین المللی کیفری دلالت بر منحصر بودن صلاحیت دیوان و اعمال مقررات آن در مورد جنایاتی دارد که پس از لازم الاجرا شدن اساسنامه واقع می شوند. البته در مورد جنایات واقع شده در سرزمین یا توسط اتباع دولتهایی که پس از لازم الاجرا شدن اساسنامه به آن ملحق می شوند، دیوان زمانی می تواند اعمال صلاحیت کند که اساسنامه به صورت خاص در مورد آنها لازم الاجرا شود. تنها شورای امنیت است که بدون هیچ گونه محدودیت زمانی می تواند تمام وضعیت های حاوی جنایات در صلاحیت دیوان را که پس از لازم الاجرا شدن اساسنامه واقع شده اند به دادستان دیوان ارجاع کند. صرف نظر از صریح بودن مقررات اساسنامه، در مورد زمان اعمال صلاحیت دیوان وضعیت هایی قابل طرح است که از نظر زمانی مبدا اعمال صلاحیت دیوان را قابل بحث جلوه می دهند و نیز مقرراتی در اساسنامه پیش بینی شده است که صلاحیت دیوان را از نظر زمانی محدود، معلق و حتی ممکن است به اعتباری حق اعمال صلاحیت دیوان را منتفی نمایند. وقوع بخشی از جرائم مستمر و مرکب قبل از لازم الاجرا شدن اساسنامه، امکان محدودیت اعمال صلاحیت دیوان به مدت هفت سال در مورد جنایات جنگی، امکان عطف به ماسبق شدن صلاحیت دیوان در وضعیتی که یک کشور صلاحیت دیوان را به صورت موردی می پذیرد، فقدان محدودیت زمانی در مورد حق تقاضای تعلیق از سوی شورای امنیت، کناره گیری دولت عضو و نهایتا عدم امکان اعمال صلاحیت دیوان در مورد جنایت تجاوز تا زمان تعریف این جنایت از سوی شورای امنیت، از جمله مسائل قابل بحث هستند که در این مقاله به بررسی آنها می پردازیم.
خلاصه ماشینی:
ذکر این نکته مهم است که اعمال صلاحیت دیوان تنها به اعتبار عضویت دولتها نیست؛ بلکه، همانطورکه قبلا بیان شد، شورای امنیت سازمان ملل بهموجب بند (ب) ماده 13 اساسنامه میتواند وضعیتی را که بهنظر میرسد در آن جنایات در صلاحیت دیوان ارتکاب یافته است، در اجرای فصل هفتم منشور سازمان ملل به دادستان ارجاع نماید.
به این شرح که علیرغم اینکه دادگاههای یوگسلاوی سابق و رواندا توسط شورای امنیت و در اجرای فصل هفتم منشور سازمان ملل ایجاد شدهاند، اما در اساسنامه این دادگاهها نقشی برای این شورا در خصوص دخالت در صلاحیت زمانی آنها پیشبینی نشده است؛ در حالیکه دیوان یک نهاد مستقل بینالمللی است که بهموجب معاهده چند جانبه و براساس ارادة دولتها ایجاد شده است؛ ولی شورای امنیت میتواند صلاحیت آن را به حالت تعلیق درآورد و یا برای آن ایجاد صلاحیت کند.
یعنی در این حالت اساسنامه از نخستین روز ماه بعد از انقضاء شصت روز از تاریخ سپردن سند تصویب، پذیرش، موافقت یا الحاق توسط آن دولت نزد دبیرکل سازمان ملل در مورد وی لازمالاجرا است؛ لذا دیوان تنها میتواند نسبت به جنایاتی اعمال صلاحیت کند که پس از این تاریخ در سرزمین آن دولت یا توسط اتباع آنها ارتکاب یافته باشد.
در نتیجه، با توجه به مطالب فوق، تمام افراد در سراسر جهان از اول جولای سال 2002 یعنی تاریخ لازمالاجرا شدن اساسنامه دیوان، صرفنظر از اینکه دولت متبوع آنها عضو اساسنامه باشد یا نه، در معرض اعمال صلاحیت بالقوه دیوان قرار دارند؛ 1 زیرا دولت متبوع آنها در هر زمانی میتواند با سپردن اعلامیه صلاحیت دیوان در مورد جنایات ارتکابی در سرزمین خود یا توسط اتباع مربوط را بپذیرد.