خلاصه ماشینی:
"آخرین شب کار جفت و جور کردن مجله فردوسی شنبه شب بود.
مجله در حال چاپ بود و عصر یکشنبه آماده میشد که صبح دوشنبه منتشر
برو بیائی داشت-مراجعه کرده بود و او هم به عنوان اینکه خود او نمیرسد،
را که تازه منتشر شده بود برای آل احمد به کیهان ماه بردم.
من با مجله فردوسی بعد از 28 مرداد 1332 آشنا شده و خواننده آن بودم.
آن زمانها دکتر عسکری(دندانپزشک)سردبیر فردوسی بود که انگار
برای فردوسی اعتباری کسب کرده بود که وقتی امتیاز مجله خوشه را گرفت
او دکتر محمود عنایت سردبیر مجله شد و رونق فردوسی را حفظ کرد.
گفت:«دنبال یک سردبیر هستم ولی هیچکدام از روزنامهنگارها زیر بار نمیروند یا باب فردوسی نیستند.
مدیر مجله فردوسی داد و گفت:بفرما این یک سردبیر دست به نقد!»
سردبیر خواندنیها بود(و مجله آشفته هم در چاپخانه خواندنیها چاپ میشد)
خوشبختانه مجله فردوسی در چند زمینه از جمله شعر امروز،دانشجویان و
در این زمان مجله احتیاج به نویسندگان و مترجمان حرفهای نیز داشت در
با این حال مراعات دکتر عنایت را میکرد و قول داد که
چون چند ماهی بود نزدش انگلیسی میخواندم اما بیشتر راجع به
این خود منجر به بگومگوهایی با نادر پور شده بود.
سوژههای روز و خمیرمایه بحثهای شبانهء"بار مرمر"که پاتق ما شده بود و
صفحات شعر فردوسی سه"متولی"پیدا کرده بود.
این دو صفحه از ویژگیهای ابتکاری مجله فردوسی بود
یک استثنای دیگر،که با شعر به صفحات مجله فردوسی راه پیدا کرد و خیلی
ممنوع القلم شدن بود در آن نظام و یک بار توقیف مجله و بعد ممنوع القلم شدن"