خلاصه ماشینی:
"2. زبانهائی یافت میشوند که فقط در محدودهء جغرافیائی کشورهای خویش به کار میآیند و در خارج از آنها متکلمی ندارند(مثلا زبانهای سوئدی و نروژی) و برعکس:برخی از زبانها،سر حدات فرهنگی بسیار وسیعتری از مرزهای سیاسی و محدودههای جغرافیائی موطن خویش دارند،فی المثل:زادگاه زبان انگلیسی،مجمع الجزائر بریتانیا(در شمال باختری اروپا)است ولی شعاع نفوذش را در قارهء استرالیا و ایالات متحدهء آمریکا و بخش بزرگی از کانادا نیز میتوان دید،و همچنین:خاستگاه زبان اسپانیائی،شبه جزیرهء ایبریا(در جنوب غربی همان قاره)است اما متکلمانش را در ممالک آمریکای شمالی و مرکزی و جنوبی هم میتوان یافت و این،یا بدان سبب است که صاحبان چنین زبانهائی در روزگاران گذشته بر سرزمینهای دیگر تسلط داشته و نفوذ فرهنگی و کلامی خویش را بر مردم آن نقاط(حتی پس از رهائی) تحمیل کردهاند و یا پشتوانهء معنوی و ادبی این زبانها چنان نیرومند بوده که ملیتهای دورتر را به پذیرفتنشان برانگیخته است(مثل پارسی که قبل از انگلیسی،زبان فرهنگی شبه قارهء هند بوده است)و این تنگی یا پهناوری دامنهء زبانها دربارهء ملیتها نیز صدق میکند،زیرا برخی از اینان فقط در محدودهء کشورهای خویش سکونت دارند و برخی دیگر در میان چند مملکت تقسیم شدهاند(از ملیتهای نوع دوم:ترکها را ذکر میتوان کرد که به رغمنژاد و زبان واحد،زادگاههای گوناگون دارند و به علت سر حدات سیاسی مختلف،جدا از یکدیگر زندگی میکنند)و روشن است که دلیل این گستردگی یا پراکندگی، هیچگونه عامل فرهنگی نبوده بلکه مهاجرتهای اجباری و اختیاری،یا تاخت و تازهای اعصار پیشین بوده است."