خلاصه ماشینی:
"یادآوری از معتزلیان در اینجا موجب دیگری نیز دارد و آن اثری است که اندیشههای این مکتب در همهء عقلگرایان دورهء کلاسیک اسلامی و از جمله در اخوان الصفا و اسماعیلیان دیگر کرده است بطوری که ناصر خسرو فقط استدلال آنها را در توحید و یگانگی خدا میپذیرد و تأکید میکند: «اگر کسی گویدکه چه دانید که خدا یکی است؟گوییم:دلیل بر آنک خدا یکی است آن است که اگر صانع عالم دو بودی،یکی از ایشان مرآن دیگر را از صنع باز داشتی،و آن بازداشتهء از صنع طبیعت بودی و صانع نبودی و صانع آن قوی بودی،و اگر هر دو اندر قوت متکافی بودندی،یا هر دو یکدیگر را از صنع بازداشتندی[پس]صنع نبودی،و صنع هست!یا هر دو بر یک متفق شدندی بی هیچ خلاف و صنعی کاز دو متفق آید بیهیچ خلاف،از یک صانع باشد نه از دو.
ناصر خسرو نیز مانند پیشگامان خود(متفکران اسماعیلی و ایرانی نامبرده)و دیگران از سویی به حکمت و اندیشهء یونانی نظر دارد و از سوی دیگر بعلت مسلمانی به عقلی که به خدمت دین درآمده یعنی به عقل کلامی و به متکلمان اهل عقل(معتزلیان)و به قرآن که سرچشمهء عقل کلامی است.
البته گذشته از قرآن،از علم کلام،معتزلیان و اخوان فقط بعنوان چند نمونه نام برده شد زیرا جریانهای فکری،دانشها،نهضتهای مذهبی یا«اجتماعی-سیاسی»بسیار دیگر با مفهوم و استنباط خاص خود از عقل وجود داشتند که برآیند همگی آنها در تولد و حیات فکری زمان شاعر و نمایندگان و برجستگان فرهنگی آن مؤثر بوده است که از آن جمله میتوان بازماندهء اندیشههای پیشین زردشتی، زروانی و مانوی را نام برد."