خلاصه ماشینی:
"از جمله رباعیات منسوب به اوست: دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت یک موی ندانست ولی موی شکافت اندر دل من هزار خورشید بتافت و آخر به کمال ذرهای راه نیافت * ای کاش بدانمی که من کیستمی سرگشته به عالم از پی چیستمی گر مقبلم آسوده و خوش زیستمی ورنه به هزار دیده بگریستمی * ای در دو نفس عمر تو افزاینده بادی سست نفس،شونده و آینده بر باد نهادهای بنای همه عمر بر باد،کجا بود بنا پاینده؟21 از خواجه نصیر الدین طوسی(579-672)حدود هفتصد بیت در مجموعهها و جنگها آمده است که این دو رباعی از آنهاست: اندر ره معرفت بسی تاختهام و اندر صف عارفان سرافراختهام چون پرده ز روی دل برانداختهام بشناختهام که هیچ نشناختهام * هرچند همه هستی خود میدانیم چون کار به ذات میرسد حیرانیم بالجمله به دوک پیرزن میمانیم سررشته به دست ما و ما حیرانیم22 از افضل الدین کاشانی(قرن 6 و اوایل قرن 7)نیز رباعیاتی نقل گردیده که برخی از آنها به رباعیهای خیام یا منسوب به او شبیه است مانند: آنها که درآمدند و در جوش شدند آشفتهء ناز و طرب و نوش شدند خوردند پیالهای و مدهوش شدند در خاک ابد جمله هم آغوش شدند * افضل چه نشستهای که یاران رفتند ماندی تو پیاده و سواران رفتند در باغ نماند غیر زاغ و زغنی سیمین بدنان،سمن عذاران رفتند * زین تابش آفتاب و تاریکی میغ وین بیهوده زندگانی مرگ آمیغ با خویشتن آی تا نباشی باری نه بوده به افسوس و نه رفته به دریغ * در جستن جامجم ز کوته نظری هر لحظه گمانی نه به تحقیق بری رو دیده به دست آر که هر ذرهء خاک جامیست جهاننما چو در وی نگری23 حتی از امام فخر رازی و عدهای از شاهان و امرای ایرانی و ترک زبان فارسیدان نیز در تذکرهها رباعیاتی موجود است."