چکیده:
مزیت نسبی یکی از معیارهای مهم اقتصادی جهت برنامه ریزی تولید و صادرات و واردات و به معنای توانایی یک کشور یا یک منطقه در تولید یک کالا با هزینه کمتر است. با استفاده از شاخصهای مختلف مزیت نسبی، محصولات سودآور و با قدرت رقابت پذیری بالا شناسایی می شود و نهایتا تخصیص کارامدتر منابع صورت می پذیرد. بنابراین، هدف اصلی این مطالعه شناخت توانمندیها و مزیتهای تولیدی و صادراتی محصولات زراعی و باغی استان قزوین جهت برنامه ریزی متناسب با امکانات بالقوه و بالفعل این استان است، به طوری که استان بتواند در تقسیم کار ملی کشور نقش خود را گسترش دهد و در امر صادرات غیر نفتی و کشاورزی نیز جایگاه شایسته خود را به دست آورد. در مطالعه حاضر مبنای محاسبه مزیت نسبی، رقابت پذیری محصولات از بعد هزینه ها و تولید و تحلیل آثار حمایتی بوده و بدین منظور از روش ماتریس تحلیل سیاستی استفاده شده است. محاسبه شاخصهای DRC و NSP با به کارگیری داده های مقطعی سال زراعی 1379-80 برای محصولات بخش زراعت و باغبانی استان نشان می دهد که بسیاری از محصولات دارای مزیت نسبی اند. این موضوع حاکی از پتانسیل بالای استان قزوین در کشت محصولات زراعی و باغی است. در میان محصولات زراعی مورد مطالعه خربزه از نظر شاخصهای پیشگفته، در رتبه اول و سپس چغندر قند، خیار، هندوانه و غیره قرار دارند و در بین محصولات باغی استان نیز شلیل، هلو، زیتون، گلابی، گیلاس، پسته و انگور با DRC کمتر از واحد در رتبه های اول تا هفتم هستند. این مطالعه نشان داد که از نهاده های قابل مبادله در بخش باغبانی هیچ گونه سیاست حمایتی و غیر حمایتی از طرف دولت وجود نداشته است. در حالی که طبق معیار NPC دولت از بازار فروش تمام محصولات مورد مطالعه حمایت کرده است. در بخش دیگری از پژوهش، مقایسه تحلیل حساسیت شاخصهای مزیت نسبی نسبت به تغییرات نرخ ارز، قیمتهای خارجی، قیمتهای سایه ای ارز، هزینه های تولید نشان می دهد که شاخصهای مزیت نسبی بخش زراعی و باغی استان نسبت به هزینه های تولید حساسترند و لذا سیاست کاهش هزینه های تولید و افزایش بهره وری نهاده ها در بهبود DRC موثرتر است.