خلاصه ماشینی:
"اگر چه تا اواخر دههء 0031،این طبقهء میانی نوین در حال رشد و گسترش نیز همانند سایر گروهها نارضایتی خاموشی را نسبت به سلطنت خودرأی و ضدمشروطهء رضا شاه که معمولا با علایق فردی اداره میشد ابراز میکرد،اما این نارضایتی که ناظر بر نحوهء ادارهء دولت و سیاستهای وی بود معمولا با این احساسات مثبت توأم بود که رضا شاه بسیاری از ایدههای آنان را دربارهء جامعه مدرن و ملت متمدن به عنوان اصول پایهء سیاستهای اصلاحطلبانهء اجتماعی-فرهنگی کشور پذیرفته بود9.
در این مقطع ورزش به عنوان یکی از شاخصهای شیوهء زندگی طبقهء متوسط نوین جامعهء ایران که با سایر طبقات اجتماعی تفاوت داشت و در عین حال به عنوان نمونهای بود برای دیگر طبقات اجتماعی،مطرح شد.
رکن اصلی اعتقاد طبقهء متوسط نوین ایران مبنی بر آنکه اصول اخلاقی فردی و اجتماعی «مورد نیاز»را برای ایجاد ملتی قدرتمند میتوان از طریق ورزش ایجاد نمود،در واقع بر این مسألهء استوار بود که در کشورهای پیشرفتهء غربی چنین اتفاقی رخ داده است.
در چارچوب توسعهء سریع«دوگانگی شهری»57که فرهنگها و فضاهای شهری را از هم جدا میکرد و در دورهء بین دو جنگ جهانی«ساختار طبقاتی دوگانهء»ایران را تشدید مینمود،ناتوانی کامل در رخنه و نفوذ در بین تودهها از طریق استراتژیهای اجتماعی-فرهنگی بدان منجر شد که در یک سطح سیاسی وسیعتر اعمال شدید نظم و قانون67به عنوان یگانه استراتژی مؤثر برای کنترل وضعیت طبقات اجتماعی پایینتر مورد استفاده قرار گیرد و در سطح اجتماعی نیز به صورت تخصیص ورزش و سایر فعالیتهای نوین به طبقهء متوسط نوین و معرفی آنها به عنوان نشانهء هویت و شیوهء زندگی این طبقه."