خلاصه ماشینی:
"برای بررسی چند و چون ترجمه داستان در افغانستان در گام نخستین این پرسشها مطرح است از آن جمله:چرا عدهای به ترجمه داستان دست زدند؟ چه آثار عمده از کدام فرهنگها و از کدام انواع ادبیات داستانی(رمان،داستان کوتاه و نمایشنامه)ترجمه شده است؟کدام ترجمهها و تا چه حدودی از لحاظ ادبی-زیبایی شناختی اهمیت دارد؟تا چه حدودی این ترجمهها امیناند و مترجمان شرایط عمده ترجمهء داستان چون آگاهی بر زبان مبداء و زبان مقصد و موضوع ترجمه و سبک اثر را دارا بوده؟چه تغییراتی را مترجمان در ترجمه روا میداشتند(متن،عنوان،شخصیتها،صحنهها)و چرا؟ پاسخ به همهء این پرسشها برای بررسی ادبیات معاصر افغانستان به صورت عام و ادبیات داستانی و تاریخ ترجمه داستان به صورت خاص اهمیت فراوان دارد.
در این نبشته میکوشیم تصویری،هرچند کلی،از تاریخ ترجمه داستان و مراحل آن،برخی از جنبههای ترجمه داستان،منابع و راههای دستیابی به آنها، خاستگاه فرهنگی و اجتماعی مترجمان و زمینههای یادگیری زبان خارجی برای ترجمه داستان و سهم برخی از مترجمان و مسایل دیگر را با رویکرد به داستانهای ترجمه شده در برگهای روزنامهها و مجلهها،به ویژه آن داستانها که به صورت کتاب به چاپ رسیده،ارائه بداریم.
عدم دسترسی لازم به منابع ادبیات داستانی خارجی باعث میگردید که مترجمان آگاهی محدود از ادبیات داستانی،جریانها و انواع آن در بیرون از کشور کسب کنند و این آگاهی،محدود به همان آثاری باشد که برای ترجمه در اختیار داشتند.
در حقیقت ترجمهء داستان خارجی در افغانستان تنها به معرفی ژانرها و اشکال جدید ادبی نپرداخت،بلکه در عین حال وسیلهای بود برای دست یافتن به درک بالنسبه ژرفتر از این ژانرها و اشکال و ساختار آنها."