خلاصه ماشینی:
"از سوی دیگر،اندک شماری از روحانیان نیز که دربارهی زندگی خود کتاب نوشتهاند،10به دلیل آنکه نگاه انتقادی و با فاصله به نهاد روحانیت نداشتهاند،ثبت بسیاری از جزئیات با توصیف برخی پدیدهها برای آنها اهمیتی نداشته یا در قلمرو حریم صنفی-که باید پنهان داشته شود-جای میگرفته است.
جدا از آنکه از حوادث پس از مشروطه و بهویژه دادگاه شیخ فضل الله نوری که وی در آن مدعی العموم بوده،در این کتاب نشانی نیست، دربارهی زندگی خصوصی پرتبوتاباش نیز نوشتنیها،به قاعده،باید بیش از آن باشد که نوشته شده است.
زنجانی،علت عدم انباشت سرمایه12را که به«بدبختی سکنهی ایران»انجامیده، همین بیدادگری اقتصادی روحانیان میداند:«سبب بدبختی سکنهی ایران چیست که برخلاف ممالک دیگر،ثروت در هیچ خانواده تا دو پشت و سه پشت پاینده نمیشود و مردم دیگر هرگز به یکدیگر و به هیچ معامله و شرکت و تجارت و بنای کارخانه و سایر آبادی رغبت و اعتبار نمیکنند؟»(ص 118)این بیدادگری از نظر نویسنده،یکی از اسباب مهم مهاجرت ایرانیان به عراق،قفقاز،هندوستان، ترکستان و حتا اروپاست:«سبب جلای وطن بسیاری از ایرانیان و پناه بردن به ممالک خارجه و به کار حمالی و عملگی پرداختن و با هر زحمت سوخته و ساختن،از زحمت و تعدی مأمورین دیوان و از آفات قاضیان و تجاوزات روحانیان و متلبسان به هیأت علما و دینیان است.
سرانجام اگر سکولاریسم را باور به جدایی نهاد دین از نهاد دولت و نفی هرگونه امتیاز دینی در دستیابی به مناصب اقتصادی،اجتماعی و سیاسی بدانیم،زندگینامهی خودنوشت شیخ ابراهیم زنجانی،یکی از مهمترین رسالهها دربارهی سکولاریسم به شمار خواهد آمد که در دوران مشروطیت،سپیدهدم آشنایی ایرانیان با تجدد، نوشته شده است."