خلاصه ماشینی:
"اما به سبب آنکه برگردان فارسی این رساله در دسترس نبود مقام علمی صدیقی در تحلیل اجتماعی در میان ایرانیان ناشناخته ماند و در نهایت وی در حد تلامیذ علامه قزوینی(که البته به نوبهء خود مقام والایی است)دانسته شد.
اما از آنجا که هدف کتاب شرح و تحلیل جنبشهایی است که ریشه در افکار و اعتقادات دینی ایرانی دارد صدیقی به دو موضوع اصلی میپردازد: یکی وضع ادیان ایرانی و دیگر علقهء محبت میان این اعتقادات و طبقات اجتماعی در آن دوران.
سپس افکار و عقاید بابک خرمی را،که همان عقاید خرمدینان است،بررسی میکند و در باب بدعت بابک در پیکارجویی و کشتار و غضب و مثله کردن که مورخین بدو نسبت دادهاند میگوید: بابک در محیطی پرورش یافته بود که فکر و طبع بیشتر مردم آن متوجه پیدایش شخصی که میتواند به ایشان آزادی دینی و اجتماعی بخشد بود،در میان اطرافیان او عواطف کینهتوزی و خشم و آراء ضد عربی رواج داشت.
نظر دکتر یارشاطر،که در جنبشهای نومزدکی تحقیقی ممتع کرده است،مکمل آراء دکتر صدیقی در این باب به نظر میرسد: از توجه به همانندی واقعی اعتقادات غلات شیعه و خرمدیان(نومزدکیان)از یک سو و یکی شمردن صریح ایشان در منابع اسلامی از سوی دیگر طبعا این نتیجه حاصل میشود که مزدکیان که اکنون تظاهرر به مسلمانی میکردند بنیانگذاران اصلی گروههایی بودند که به نام غلات شهرت یافتهاند و عقاید غلات از ایشان الهام گرفته است.
نگاهی به جنبشهای دینی-ایرانی در سدههای نخستین اسلامی نشان میدهد که بررسی تطبیقی میان سه جنبش بزرگ خرمدینیه،غلات شیعه و خوارج که دکتر صدیقی و دکتر یارشاطر از جمله پیشگامان آن بودهاند برای شناخت وجوه تشابه و تمایز میان آنان بسیار سودمند است."