خلاصه ماشینی:
"پدیدهای که در شعر برخی از«انقلابی»ترین شعرای مشروطه نیز میتوان مشاهده نمود و بیانگر این واقعیت تلخ تاریخی است که زن در دیار ما ارجی مختص به خویش و زادهء وجود مشخص خود نداشته،بل ارج وی اکتسابی است و مستقیما مربوط میشود به سه نسل مذکر:نخست بعنوان دختر در رابطه با پدر،سپس بعنوان همسر در رابطه با شوهر،و در واپسین مرحله بعنوان مادر در رابطه با فرزند که البته مادر فرزندان ذکور را ارجی والاتر است تا آن تیرهبختی که جز دختر نزاید!دفاعیهء معصوم و مردود پروین را خواننده باید با«زن زیادی»جلال آل احمد بسنجد،و بپرسد،اگر ارج زن در همسر و مادر مرد شده است،آن زنی که به علت نیکو روی نبودن به خانهء شوهر نمیرود یا رفته و بازگردانده میشود و به مرحلهء مادری نمیرسد،مرتکب چه گناه کبیرهای گشته است که باید بیارج و در ننگ،عمری را به خواری و ذلت بگذراند؟ پس از مرگ سهراب و در سایهء بیاعتنایی رستم،تهمینه را چه تقدیری میتواند باشد جز جنون و مرگ؟اما اگر این را نیز در نظر بگیریم که زن در آن زمان،همان طور که پروین خود مدعی است،موجودی است بتقریب غیر ایرانی،پس لا اقل اگر اصلاحاتی که پروین میطلبد به مرحلهء اجرا درآید،زن ایرانی از موجودی ناقص العقل و ناقص الدین به مرحلهء«آدمی»ارتقاء درجه خواهد یافت!
عمر استاد دراز باد چون سایهء محبتشان،و نیز سپاسگزاریم از خانم دکتر مادلونگ برای زحماتشان،و آقای دکتر احمد جباری که علی رغم 999 و 999 گرفتاری،انتشارات مزدا را وقف ترویج و ترغیب فرهنگ و ادب ایران نموده،و وقت ذیقیمت خود را بیهیچ دریغ و پاداشی در اختیار این امر قرار داده است."