خلاصه ماشینی:
"حتی هنگامی که شناخت و ارزیابی فرهنگها بر تابعیت و عضویت در آنها بظاهر سبقت گرفته باشد باز به دو دلیل عمده سعی در کشف و شهود طرحهای ازلی متشکلهء یک فرهنگ ضروری مینماید:اول آنکه بسبب ماهیت شتابزدهء برخی ارزیابیهای سطحی در ذات وجودی این ضوابط و روابط تحریف و تخسیر و تبذیر میشود و ناظران سر در گم و یا مغرض تصویری مغشوش و غیرقابلانطباق با واقعیت و حقیقت از فرهنگهای سنتی شرق و غرب بدست میدهند؛دوم آنکه پرده برگیری و استنباط تاروپود سیاق و سازمان یک فرهنگ بالمآل اهمیت حیاتی آنها را در حرکت استوار آن فرهنگ بر بستر تاریخ مشهود و ملموس میکند و این مهم برای بشر امروزی علیرغم استبعاد روز افزونش از مکارم و مصالح سنن قدیمی ضرور مینماید.
بطور کلی مظاهر تجلی یک فرهنگ را به چهار گروه میتوان تقسیم کرد:(1) واضحترین سازمان عینی که ضوابط و روابط مستتر یک فرهنگ شالودهء اعتباری آن را تشکیل میدهد اجتماع مدنی و نهادها و گروهبندیهای مختلف متشکلهء آن است؛(2) یک فرهنگ همچنین در موازین اخلاقی که شالودهء مرجعیت و حیثیت رفتار فردی و گروهی است خود را بمنصهء ظهور میرساند؛(3)آثار هنری نیز در تبلور و تجسم خصلتهای زیباشناسی انسان فرهیخته مجال نمود و ظهور به عناصر ذاتی یک فرهنگ میدهد؛و بالاخره(4)متون کلاسیک انواع علوم و مشارب و مکاتب فکری سرشار از عالیترین نمودهای خصائل هستیبخش و سنتگذار یک فرهنگ است.
قدم اول در شناخت و ارزیابی هستههای وجودی هر فرهنگی تدوین و تثبیت این مفاهیم و نیز تشخیص روابط و مناسبات متافیزیکی آنان با یکدیگر و دریافت سهم گسترده و حیاتیشان در حرکت تاریخی فرهنگ بر پهنهء زمین و زمان است."