خلاصه ماشینی:
"اگر خدای نخواسته اینها چنین کردند،ما احتیاج پیدا کردیم که گندم بدهد،این احتیاج اسباب این میشود که ما وابستگی سیاسی هم پیدا کنیم،وابستگی فرهنگی هم پیدا کنیم وابستگی نظام هم پیدا کنیم و همهچیزمان از دست برود و از یکچنین حالی نباید اختلافات را دامن زد،نباید آن بگوید من حزب کذا،آن بگوید من حزب کذا،نباید اینقدر حزبها پیدا بشود،دویست تا حزب پیدا بشود،اینقدر جمعیتها پیدا بشود،باید همهشان باهم مجتمع برای نجات یک کشوری که همه درآن میخواهند زندگی بکنند،نجات به این است که جهت اقتصادیش را،هرکه مشغول هرکاری هست خوب انجام بدهد تا جهت اقتصادی درست بشود کارخانهها را راه بیندازند،کارخانههای خصوصی،بزرگ،کوچک.
از حصر اقتصادی هم ابدا نترسید،نمیتوانند،اگر برای اینکه خوب،روزیش از آسمان میرسد و هی میدهند به او کاری نمیکند،اگر ما را محاصره اقتصادی بکنند ما فعالتر میشویم،به نفع ماست،بکنند ما را محاصره،از این هم هیچ نترسید از این دشمنی که آمده در داخل و ما را میخواهد از داخل فاسد کند،این ترس دارد که ما به جان هم بیفتیم،من شما را لعن کنم،خدای نخواسته شما من را لعن کنید،و ملت را با صورتهای مختلف،حزبهای مختلف،جمعیتهای مختلف-در عرض چند ماه قریب دویست تا جمعیت میگویند هست،جمعیت مختلف-این جمعیتهای مختلف اگر همه وجهشان یک طرف بود،همه برای خدا بود،خوب،هرکسی میخواهد یک راهی،مثل یک کسی بقال است و توجه به خدا دارد،یک کسی ملاست و توجه به خدا دارد،اما احزابی که در ایران پیدا میشود، جمعیتهائی که در این طرفها پیدا میشود،اینها«کل یلعن صاحبه»همه مخالفند باهم،آنها هم همین را میخواهند که از راه زیاد شدن احزاب،زیاد شدن اختلاف درست کنند."