خلاصه ماشینی:
"عبد الله مستوفی در کتاب خود به یک تقلید اشاره میکند تحتعنوان «بازی دکان بقالی»که شرح آن از این قرار است:شخصی به دکان بقالی مراجعه کرده هرچه از او میخواست،بقال یکنواخت جواب میداد-غیراز این هرچیز بخواهید دارم-تا بالاخره از دکان دیگر،یک تغار ماست خرید و حمالی صدا زد.
در کتاب ادبیات شفاهی مردم آذربایجان در خصوص یک نمایش عامیانه که دو نفر از شخصیتهای آن کچل هستند و احتمالا از نوع نمایشهای کچلک بازی بوده چنین آمده است: «در یک میدان بزرگ درختی مینشانند.
»20 در کتاب تیاتر کریم شیرهای نیز به نقل از یادداشتهای مجید رضوانی از یک بقال بازی یاد شده تحتعنوان«نوروز علی»که اسم نوکر تنبل یک بقال ثروتمند است،که در قبال هر فرمان ارباب خود جوابی سربالا میدهد و سرانجام هم بهانهء اینکه چرا ارباب میخواهد دخترش را به یک غریبه بدهد و به او نمیدهد با وی دست به گریان میشود.
چرا که اهمیت این موضوع در قلمرو زندگی اجتماعی منجر به نوشته شدن قانون شده به عبارت دیگر وجود قوانین موضوع نشاندهندهء اهمیت رابطهءارباب و نوکر در اجتماع بوده که انعکاس آن رد قلم و نمایش شکل مضحک به خود گرفته است.
(2)-فرهنگ معین-تقلید (3)-الف-به این معنا علی نصیریان در ص 1 در مقدمهء بنگاه تئاترال اشاره کرده است که به نظر نگارنده مفهوم جامعی است از تعریف واژهء(تقلید) روزی در حین تمرین نمایش سیاهبازی صحبت از تکه 4(حرف نزن جواب بده)به میان آمد در این تکه ارباب(حاجی)از نوکر(سیاه)بازخواست میکند لیکن پیش از آنکه نوکر جواب دهد ارباب وسط حرف او میپرد و میگوید:حرف نزن جواب بده."