خلاصه ماشینی:
"نهضت عباسیان واکنشی بود در برابر عملکرد نژاد پرستانهی امویان از یک سو،و ظلم به خاندان پیامبر(ص)از سوی دیگر، در واقع حکومت اموی نه تنها غیرعربها،به ویژه ایرانیان را از حقوق خود در جامعهی اسلامی محروم کرده بود؛بلکه در بین اعراب نیز با برتری دادن به اعراب شمالی(عدنانی-قیسی- مضری)،اعراب جنوبی(قحطانی-یمانی)را ناراضی ساخته بود.
کتاب نهضت عباسیان در خراسان اثر محمد عبد الحی محمد شعبان، با تجزیه و تحلیل زمینههای سیاسی و اجتماعی این نهضت، علیرغم دیدگاه مثبت محمد شعبان نسبت به ثمرهی این نهضت، حوادث بعدی بر این فرضیه خط بطلان کشید و نشان داد که امید عدالت و مساوات از این حکومتگذاران که با نام«الرضا من آل محمد(ص)»خود را به جای خاندان راستین پیامبر معرفی کرده بودند، تنها در حد یک شعار بود.
«او کسانی را که طلب خون بومسلم بودند،خواند و بومسلم را به خراسان شیعت بسیار نویسنده ثمرهی نهایی نهضت عباسی را به ظهور رسیدن عقاید عمر دوم (عمر بن عبد العزیز)،یعنی اتحاد همهی اعضای جامعهی مسلمان،چه عرب و چه غیرعرب میداند بودند و این از پس کشتن بومسلم بود و...
عمر بن عبد العزیز به عنوان چهرهی شاخص حاکمان اموی و یک دولت مرد سیاستمدار و واقعبین،برای جلب رضایت موالی،به اقداماتی از جمله برداشتن جزیه از تازه مسلمانان،ممنوع کردن لفظ موالی و ایجاد مساوات بنی عرب و غیرعرب در خراسان پرداخت(ص 101)،تا از ان طریق،با حمایت از حقوق مالی، به عنوان عنصر غالب در خراسان،دولت بنیامیه را،که مانند بیماری در حال احتضار بود،جانی دوباره ببخشد،اما مرگ او پایان بخش اصلاحات و زنگ خطری برای سقوط این خاندان بود،که سرانجام به دست عباسیان به صدا درآمد."